پرش به محتوا

تاریخ نو/۲۳

از ویکی‌نبشته

اموال این دعاگو را تاراج کرده عود می‌نمایند و عیال و اولاد نایب‌السلطنه به سلامت وارد خمسه شده به حکم خاقان مغفور به بلدهٔ همدان رفته در آنجا رحل اقامت انداختند.

ذکر گزارشاتی که در دارالخلافهٔ تهران بعد از شنیدن تسخیر تبریز واقع شد

خاقان مغفور بعد از شنیدن تسخیر تبریز به احضار لشکرهای مازندران و عراق و خراسان فرمان داد و شیخ علی‌میرزا را با لشکر ملایر و تویسرکان به خمسه فرستاد. اهل خمسه از سوء سلوک عبد اللّه‌میرزا اظهار شکایت کرده خاقان مغفور به عزل او فرمان داده به دارالخلافه احضار شد و حسین‌خان سردار نیز با سوارهٔ ایلیات قزوین مأمور به خمسه شده با دو هزار سوار به خمسه رسید و در خدمت خاقان مغفور بدگویان نایب‌السلطنه زبان به بدگویی گشاده به سخن‌های زشت و عرض‌های زشت و عرض‌های نالایق خاطر خاقان مغفور را فی‌الجمله از نایب‌السلطنه آزرده ساختند و می‌خواستند که خاطر خاقان مغفور را مایل به تربیت حسنعلی‌میرزا نمایند و همه روزه منتظر آمدن حسنعلی‌میرزا از مشهد مقدس بودند و هواخواهان نایب‌السلطنه در کمال دلتنگی و پریشانی روزگار می‌گذرانیدند و روزبه‌روز به دارالخلافه از اطراف ولایات جمعیت آمده و چون در جمیع ممالک سوای اولاد خاقان مغفور حاکم و متصرفی نبود به این سبب در جمیع ولایات عراق و فارس و دار المرز حرکتی برخلاف قانون دولتی از هیچ‌جا روی ننمود و حکایتی که در یزد و کرمان واقع شد به سبب غیبت شاهزاده محمد ولی‌میرزا از یزد به جهت اختیارداری عبد الرضاخان یزدی در آن ملک واقع شده که به تفصیل به رشتهٔ تحریر کشیده خواهد شد.

ذکر مراجعت بیجن‌خان از نزد ژنرال بسقویچ و قبول کردن ژنرال بسقویچ مصالحه را به شروطی که مذکور می‌شود

چون بیجن‌خان با نوشتجات نایب‌السلطنه به نزد ژنرال بسقویچ آمد و ژنرال بسقویچ از کیفیت نوشتجات آگاهی به هم رساند بعد از تغییرات بسیار و گله‌مندی‌های بیشمار بیجن‌خان اظهار نمود که دولت ما هرگز به این جنگ و غوغا راضی نبودند و همیشه طالب صلح با دولت ایران می‌باشند حال که ثمرهٔ جنگ و جدال فی‌الجمله معلوم امنای دولت ایران شده و میل به صلح و صلاح نموده‌اند دولت علیهٔ روس نیز با وجود غلبه و استظهار باز از مصالحه و مهادنه سرباز نخواهند زد مشروط بر آن‌که نایب‌السلطنه به وکالت دولت خود ارکان مصالحه را قبول فرموده و کاغذ در قبول کردن ارکان مصالحه برای من بفرستند پس از آن‌جایی را معین خواهم کرد که در آن مکان همدیگر را ملاقات کرده به انجام امر مصالحه اشتغال نماییم و جزئیات امر مصالحه را در مجلس ملاقات گفتگو کرده قرار خواهیم داد و لابد باید این ارکان مصالحه از طرف دولت ایران قبول شود:

رکن اول - ایروان و نخجوان و اردوباد که در ید تصرف لشکر روس است به دولت علیهٔ روس واگذار شود و رودخانهٔ ارس به سرحدیت بین الدولتین مقرر گردد.

رکن دویم - طالش و مغان که حین مصالحه در تصرّف دولت علیه ایران است به دولت روس رد شود.

رکن سیم - بیست کرور اشرفی یک مثقالی که در مخارج این جنگ دولت روس متضرر شده‌اند دولت علیهٔ ایران تسلیم نمایند.

رکن چهارم - خود نایب‌السلطنه یا پادشاه مرحوم از طرف دولت علیهٔ ایران بعد از انجام صلح به دارالسلطنهٔ پترزبورگ رفته عذرخواهی نقض عهد سابق را نمایند و نوشتجات به این مضمون نوشته همراه بیجن‌خان به خدمت نایب‌السلطنه فرستاد و سبب قبول نمودن امنای دولت روس مصالحه را آن بود که مابین دولت علیهٔ روم با دولت روس سه چهار ماه بود که به نقار کلی کشیده بود و مادّهٔ نزاع فیمابین ایشان مستعد شده چنان‌که در همان اوقات جنگ‌های عظیم واقع شد. و ژنرال بسقویچ بعد از مصالحه با دولت ایران به تفلیس معاودت نکرده با لشکرهایی که در آذربایجان همراه داشت به خاک دولت روم رفته به جنگ و جدال مشغول شد. باری بیجن‌خان با نوشتجات مذکور در ارومیه به خدمت نایب‌السلطنه رسید و نایب‌السلطنه محض دولت‌داری و دولتخواهی قطع‌نظر از سخن بدگویان و بدخواهان که در خدمت خاقان مغفور می‌کردند فرموده به قبول مصالحه سر رضا جنبانید و کاغذ قبول به ژنرال بسقویچ فرستاده خواهش تعیین محل مجلس ملاقات را نمود و چگونگی را به خدمت خاقان مغفور معروض داشته و نیازمندانه عرض کردند که سوای قبول نمودن این مصالحه مصلحتی برای دولت علیه ایران نیست و چون مصلحت دولتی منحصر در این بود قبول این معنی را نموده‌ام و با ژنرال بسقویچ در باب انجام این مصالحه ملاقات خواهم کرد و واضح است که پادشاه نیز مصلحت دولت خود را کنار نخواهند گذاشت.

ذکر رفتن نایب‌السلطنه به قصبهٔ دهخوارقان و آمدن ژنرال بسقویچ آنجا و انعقاد مجلس صلح

نایب‌السلطنه مصلحت دولت را در صلح دیده و ژنرال بسقویچ را مایل به صلح نموده ارکان اربعه را قبول فرموده و نوشته برای ژنرال بسقویچ در قبول نمودن و رضا شدن به ارکان مشروطه فرستاده طلب تعیین مکان ملاقات نمودند و ژنرال بسقویچ بعد از اطلاع بر رضامندی نایب‌السلطنه به صلح مزبور قصبهٔ دهخوارقان را که در پنج فرسنگی تبریز واقع است تعیین برای مجلس ملاقات نموده و معلوم نایب‌السلطنه داشتند که با پانصد نفر از خواص خود به مجلس مصالحه تشریف آورند و زیاده از این از ملتزمین رکاب را در هر ولایتی که مصلحت باشد اقامت دهند. نایب‌السلطنه بعد از اطلاع از جواب ژنرال بسقویچ حکومت ارومیه را به نجف قلی‌خان افشار واگذار فرموده و شاهزاده ملک قاسم‌میرزا را که تا حال در آن ولایت به حکومت مشغول بود برای اعلام این حالات به دارالخلافه فرستادند و امیرزاده بهرام‌میرزا را بامیرزا تقی قوام‌الدوله و یوسف‌خان توپچی باشی و توپخانه و نظام که همراه بود به مرحمت آباد به کنار رودخانهٔ جغاتو که محل قشلاق و مناسب بود مقرر فرمودند که رفته اقامت نمایند و هزار نفر سوارهٔ کرمانی را که در مرحمت آباد اقامت داشتند ابواب جمع امیرزاده بهرام‌میرزا فرمودند و دو فوج نظام افشار را مقرر داشتند که مستعد شده در وقت ضرورت اگر از اخلاص و حقوق نشانی دارند متوجه اردوی معلی شوند و خود نایب‌السلطنه امیرزاده خسرومیرزا و محمدخان امیر نظام و ابراهیم‌خان سردار و میرزا محمد علی مستوفی و حاجی‌میرزا