تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی/فصل ۱۵
فصل پانزدهم
معاهده ترکمان چای و الغای مواد ۳ و ۴ معاهدهٔ نوامبر ۱۸۱۴
همینکه اختلافات سرحدی با روسها پیدا شد، دولت انگلیس نیز یکنفر وزیر مختار جدید و تازه نفس بدربار شهریار ایران اعزام نمود. این شخص موسوم به کلنل مکدونالد میباشد که بعدها به سر جان مکدونالد[۱] معروف گردید. این شخص در تمام مدت جنگ ایران با روسها در ایران بود. پس از آنکه روسها از قسمتهای معین در خاک ایران تجاوز کرده تبریز را اشغال نمودند، کلنل مکدونالد واسطه صلح گردید و فتحعلیشاه نیز حاضر شد وساطت او را قبول کند. در این موقع روسها علاوه بر اراضی و ولایات شمال رود ارس، مبلغ ده کرور تومان نیز خسارت جنگ مطالبه نمودند؛ اول میزان آن زیادتر از این بوده بعد آنرا تقلیل داده بده کرور تومان رساندند.
ابتدا فتحعلیشاه وحشت داشت که مبادا روسها این پول را از دولت ایران گرفته مجدداً جنگ را ادامه دهند. معروف است بشاه گفته بودند: — «بیچاره روسها تا تبریز آمدهاند و در این جنگ و ستیز متحمل ضرر مالی و جانی شدهاند، حال دیگر قادر بمراجعت بروسیه نمیباشند، شهریار ایران تفضلا مبلغی بآنها خرجی راه بدهد که باوطان خویش مراجعت کنند.»
بهر حال وزیر مختار انگلیس بشاه اطمینان داد که روسها چنین نیتی ندارند و شاه حاضر شد غرامت جنگ را بدهد. باین ترتیب که شش کرور تومان نقداً از خزانه خود بپردازد، ولی روسها برای اینکه آذربایجان را تخلیه کنند حاضر نبودند کمتر از شش کرور تومان و نیم نقداً دریافت دارند و با این شرط که برای بقیه ده کرور تومان، خوی را در تصرف خود نگاه دارند تا دولت ایران بقیه غرامت را بدهد و پس از آن خوی را تخلیه کنند. در این جا موضوعی پیش آمد که ناچار باید بآن نیز اشاره شود.
در این هنگام دولت ایران از انگلیسها ادعا داشت که بموجب فصل ششم قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ که بین ایران و انگلیس منعقد شده بود، دولت انگلیس باید قشونی مسلح بکمک ایران بفرستد و یا اینکه سالیانه تا خاتمه جنگ دویست هزار تومان برای مصارف قشون روس بایران پول نقد بدهد، مشروط بر اینکه در آن جنگ ایران پیشقدم نبوده و جنگ را اول شروع نکرده باشد. البته انگلیسها در این باب عذرها داشته و اظهار مینمودند مبادرت بجنگ از جانب ایران بوده و دولت روس تقصیری در این جنگ نداشته بلکه دولت ایران حکم جهاد بر ضد روسها صادر نموده است. باری در این باب مباحثات زیاد شد تا بجائی رسید که انگلیسها در این میان یک استفاده بموقع بکنند.
جان ویلیام کی، در کتاب تاریخ جنگهای افغانستان بهتر از هر کسی این موضوع را شرح داده است. اینک عین عبارت او در اینجا نقل میشود.
جان ویلیام کی گوید:
«انگلیسها در پی فرصت میگشتند که از زیر مسؤلیت مواد ۳ و ۴ قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ که با دولت ایران داشتند فرار نمایند. در این هنگام آن موقع و فرصت فرا رسید. مبالغ زیادی روسها بعنوان غرامت جنگ از دولت ایران مطالبه مینمودند و دربار فتحعلیشاه بهر وسیلهای متشبث میشد که پول پیدا کند.
در این موقع گیر و دار که طلبکار سرسخت و بیانصافی بر یک دول زبون و بیچیز فشار میآورد. دولت انگلستان مانند یک صراف ماهر و موقعشناس که خود بدهی داشته باشد، حاضر شد از فلاکت و تنگدستی طلبکار خود که در دست یک طلبکار بیرحم مسکوی گرفتار بود گرفتار بود استفاده نماید و خوب هم بموقع استفاده نمود.
سر جان مکدونالد از طرف دولت انگلستان حاضر شد دویست هزار تومان بدهد، مشروط بر اینکه این دویست هزار تومان قیمت دو ماده از قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ باشد و بالاخره دولت ایران از ناچاری حاضر شد اصلاحات و تغییرات لازمه در آن قرارداد بعمل آید.[۲] یعنی مواد ۳ و ۴ لغو شود.
«فصل سوم قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ - مقصود کلی از این عهدنامه آن است که دو دولت قوی شوکت از جانبین امداد و کمک بیکدیگر نمایند؛ بشرطی که دشمنان در نزاع و جدال سبقت نمایند و منظور این است که از امداد جانبین بیکدیگر هر دو دولت قوی و مستحکم گردند. این عهدنامه محض از برای رفع سبقت نمودن دشمنان در نزاع و جدال استقرار پذیرفته است و مراد از سبقت تجاوز نمودن از خاک متعلقه بخود و قصد ملک خارج از خود نمودن است و خاک متعلقه بهر یک از دولتین ایران و روس از قراریست که باطلاع وکلاء دولتین ایران و انگلیس و دولت روس بعد از این معین و مشخص گردد.
فصل چهارم همان قرارداد - چون در یک فصل از فصول عهدنامه مجمله که فیمابین دولتین علیتین بسته شده، قرارداد چنین است که اگر طایفهای از طوایف فرنگستان بممالک ایران بعزم دشمنی بیایند و دولت علیه ایران از دولت بهیه انگلیس خواهش امداد نمایند، فرمانفرمای هندوستان از جانب دولت بهیه انگلیس خواهش مزبور را بعمل آورند و لشکر بقدر خواهش و سردار و اساس جنگ از سمت هندوستان بایران بفرستند و اگر فرستادن لشکر امکان نداشته باشد، بعوض آن از جانب دولت بهیه انگلیس مبلغی وجه نقد که قدر آن در عهدنامه مفصله که من بعد فیمابین دولتین قویتین بسته میشود معین خواهد شد، الحلال مقرر است که مبلغ و مقدار آن دویست هزار تومان سالیانه باشد که اگر دولت علیه ایران قصد ملکی خارج از خاک خود نموده در نزاع و جنگ سبقت با طایفهای از طوایف فرنگستان نمایند امداد مذکور از جانب دولت بهیه انگلیس داده نخواهد شد. چون وجوه نقد مذکور برای نگاهداشتن قشون است، ایلچی دولت بهیه انگلیس را لازم است که از رسیدن آن بقشون مستحضر و خاطر جمع شود و بداند که در خدمات مذکوره صرف میشود.»
در جلد دهم کتاب معاهدات که ایتچیسون در سال ۱۸۹۲ در هندوستان بطبع رسانیده است گوید:
«این دو مواد قرارداد نوامبر ۱۸۱۴ اسباب زحمت و دردسر برای دولت انگلستان شده بود، اینک فرصتی بدست آمد که نماینده مختار انگلستان هر دو ماده را لغو نموده و مبلغ دویست هزار تومان وجه نقد، مقرری یک ساله را نقد داد و برای همیشه این دو ماده لغو گردید. این دو ماده ممکن بود باز در آینده اسباب اختلاف بین دولتین ایران انگلیس گردد. اینک بواسطه لغو این دو ماده، بالطبع مواد شش و هفت آن معاهده نیز لغو گردید.»
با اینکه انگلیسها هیچ وقت پایبند قرارداد و معاهدات خود نبودند با این حال میل نداشتند این سند باعتبار خود در دست دولت ایران باقی بماند و بهر تدبیر بود لازم میدیدند که اعتبار آن را از بین ببرند، این بود بطوریکه قبلا شرح آن گذشت در این موقع با گرفتن اسناد لازم، اعتبار معاهده نوامبر ۱۸۱۴ را از بین بردند.
در این باب سه فقره سند از عباسمیرزا نایبالسطلنه و فتحعلیشاه بدست آمده است که در این جا نقل میشود.
اول سند کتبی از عباسمیرزا نایبالسلطنه دایر بر اینکه هر گاه دولت انگلیس فقط دویست هزار تومان در این موقع بدهد، او مواد ۳ و ۴ عهدنامه نوامبر ۱۸۱۴ را لغو خواهد نمود؛ این است آن سند:
تعهدنامه از جانب عباسمیرزا نایبالسلطنه خطاب به کلنل مکدونالد، وزیر مختار انگلیس مقیم دربار ایران
«جناب کلنل مکدونالد وزیر مختار دولت پادشاهی انگلستان مقیم دربار شاهنشاهی ما عباس میرزا نایبالسلطنه و ولیعهد دولت شاهنشاهی که در کلیه امور راجع بمسائل خارجی این مملکت با سایر ممالک از طرف پدر تاجدار خود دارای اختیار کلی میباشیم اینک بموجب این سند تعهد میکنیم که هر گاه دولت پادشاهی انگلستان مبلغ دویست هزار تومان با ما مساعدت و کارسازی نماید تا اینکه بتوانیم غرامت حاصله از جنگ اخیر را با دولت روس بپردازیم، از مواد ۳ و ۴ عهدنامه نوامبر ۱۸۱۴ خود با دولت بهیه انگلیس که بنمایندگی مستر الیس منعقد شده صرف نظر خواهیم نمود و آن دو ماده را همیشه نقض و باطل خواهیم دانست و تعهد میکنیم که رضایت پدر تاجدار خود را هم در این باب جلب کنیم. مهر نایبالسلطنه عباس میرزا و مهر قائممقام. بتاریخ شعبان ۱۲۴۲ مطابق مارس ۱۸۲۸»
سند دیگر:
دستخط عباسمیرزا نایبالسلطنه ولیعهد دولت شاهنشاهی ایران خطاب به کلنل مکدونالد راجع بالغای مواد ۳ و ۴ عهدنامه نوامبر ۱۸۱۴ که بین دولتین ایران و انگلیس منعقد شده.
«در باب مواد ۳ و ۴ عهدنامه بین دولتین ایران و انگلستان که بنمایندگی مستر الیس در ماه ذیحجه ۱۲۲۹ هجری منعقد گشته، نظر بموافقتی که با جنابعالی شده است مبلغ دویست هزار تومان رایج مملکت ایران برای کمک به خسارتی که از جنگ با دولت روس حاصل شده کارسازی دارید. ما ولیعهد ممکلت شاهنشاهی که اختیارات تام را در امور سیاسی این ملت دارا هستیم قبول نمودهایم که دو ماده فوقالذکر عهدنامه نوامبر ۱۸۱۴ ملغی گردد و یک سندی هم در این باب بجنابعالی داده شده است و آن سند فعلا در اختیار شما میباشد.
در ماه ذیقعده ۱۲۴۳ هجری موقعیکه در طهران بحضور شاهنشاهی تشرف حاصل نموده بودم، در تأئید آن، یادداشتی میرزا ابوالحسنخان وزیر امور خارجه ایران بعنوان جنابعالی ارسال داشته است که شاهنشاه معظم، ما را یگانه عالم باختیارات تام در این باب معین فرموده است. بنابراین وقتیکه دولت پادشاهی انگلستان بتوسط شما، کلنل مکدونالد مبلغ دویست هزار تومان را تسلیم کارگذاران دولت علیه نموده، ما عامل مختار اعلیحضرت شاهنشاهی در این تاریخ که ۱۴ صفرالمظفر هجری و ۲۴ اوت تاریخ مسیحی است آن دو ماده مضره فوقالذکر را از عهدنامه میمون خود لغو و باطل مینمائیم. وزیر مختار محترم دولت پادشاهی انگلستان این سند را یک سند معتبر راجع بدو ماده مزبور خواهند دانست و مطلع خواهند شد که وزراء دربار شاهنشاهی در این باب دیگر مذاکراتی نخواهند داشت. مهر عباس میرزا نایبالسلطنه.»
سند دیگر:
فرمان فتحعلیشاه خطاب به کلنل مکدونالد وزیر مختار دولت پادشاهی انگلستان
بعدالعنوان و مقدمه، کلنل مکدونالد، وزیر مختار دولت پادشاهی انگلستان مطلع و آگاه باشند؛ فرزند والامقام ما اخیراً به پیشگاه ملوکانه ما معروض داشته است که قرار الغای دو ماده ازعهدنامه نوامبر ۱۸۱۴ را که فیما بین دولتین ایران و انگلیس بسته شده با شما داده است . آنچه که در این باب انجام پذیرفته است بموجب فرمان ملوکانه ما بوده است و در این موضوع فرزند والامقام ما اختیارات لازمه را داشته است و اینک ما آنرا تصدیق و قبول مینمائیم و در این موقع از زحماتیکه در سال گذشته برای انجام آن متحمل شدهاید قدردانی میشود. در بابت یک کرور تومان دیگر که میبایست بروسها داده شود تا اینکه اراضی خوی را تخلیه نمایند. و اب والا شاهزاده عباس میرزا نایبالسلطنه چهارصدهزارتومان آنرا توسط محمد میرزا حواله دادهاند و یکصد هزار تومان دیگر نیز توسط میرزا ابوالحسن خان وزیر امور خارجه داده میشود که توسط شما ارسال گردد، بنابراین این فرمانرا سند خود قرار داده مسئول پرداخت وجه فوقالذکر میباشید و بعدها جناب میرزا ابوالحسن خان بشما خواهند پرداخت و نتیجه را بما اعلام دارید. مهر فتحعلی شاه.»
ایران از روسها در میدان جنگ شکست خورد ولی مکرر امتحان داده بود که حریف پرزوری برای ملل آسیائی میباشد. چنانکه در سال ۱۲۳۶ هجری (۱۸۲۱ میلادی) در جنگ با دولت عثمانی در قسمتهای آسیای صغیر نشان داد. هر گاه جنگ دوساله اخیر با روسها برای ایران پیش نیامده بود قوای مادی و معنوی ایران داشت بر جای اولی قرار میگرفت، با اینکه انگلیسها از چهار جانب برای آن اشکالتراشی مینمودند و صاحب منصبان خودشان را از قشون ایران احضار میکردند و عملیات مخالف در داخله ایران انجام میدادند با اینحال باز در ایران بقدر کافی استعداد ملی د دولتی وجود داشت که بتواند دو ممالک آسیای مرکزی شکستهای خود را که از روسها رسیده بود جران نماید.
مدتها بود عمال باهوش دولت انگلیس در ایران فهمیده بودند که اولیای امور ایران همیشه سعی دارند در قسمتهای شرقی و جنوب شرقی مملکت همیشه نفوذ دولت ایران ثابت و برقرار بماند و بآبادی و آسایش سکنه آن نواحی توجه مخصوصی مبذول میدارند.
چون خود انگلیسها در هند گرفتاریهائی داشتند و ممالک رانگون، سند، سیخ و اودا را مشغول بودند بتصرف دائمی خود در بیاورند[۳]، با این گرفتاریها ممکن نبود بقوه نظامی بتوانند از حملات قشون ایران بممالک آسیای وسطی جلوگیری کنند. این بود که از دو نظر ایران و عثمانی را سهم دولت روس معین کردند، یکی بجهت مشغول نمودن دولت روس، دیگر به منظور ضعیف نمودن دولت ایران و عثمانی و برای این منظور اخیر جنگ ایران و روس را پیش آوردند.
جنگ ایران و روس یک جنگ عادی نبود بلکه نتیجه پیشبینیهای ماهرانهای بود که قبلا با استادی آنرا برای ایران تهیه نموده بودند و نه تنها شکست قوای مادی آن منظور بوده بلکه میخواستند قوای معنوی آنرا نیز برای همیشه محو نمایند.
شرایطیکه در معاهده ترکمانچای گنجانیده شد استقلال ایران را بطور کلی از بین برد و آنچه که باقی مانده اسمی بود و بس
دربار فتحعلیشاه که شرایط آن معاهده ننگین را قبول نمود باید انصافاً گفت که از مردمان بیچاره و عاجزی تشکیل شده بود؛ چونکه پیدایش بی سابقهٔ مال اروپائی در ایران آنها را غافلگیر نمود. یک مرتبه عدهای سیاسیون ماهر در ایران پیدا شدند که مقیاس فهم، علم و دانش آنها بکلی غیر از ایرانیها بود، ایرانی از همه جا بی خبر تا رفت بداند اینها کی هستند و مقصود آنها چیست چنان دست و پای آنها را سیاست دسیسهکار اروپایی بست و قید و بند بر آن نهاد که تصور رهائی از آن محال بود.
ایران تا این تاریخ چندان سر و کاری با ملل اروپائی نداشت، مگر گاهگاهی که سیاحی از ملل اروپائی ندرتاً قدم بآسیا میگذاشت، آنهم با هزار ترس و لرز. نه آنها از این ممالک آسیائی اطلاعی داشتند و نه آسیائیها از آنها خبری. ملل آسیائی تمدن قدیم خود را گرفته دنبال آن میرفتند. اروپائی نیز تمدنی مخصوص بخود داشت و هیچ یک از این دو تمدن بیکدیگر شبیه نبود، اروپا پر از شور و غوغا وانقلاب بود، آسیا در مهد تمدن قدیم خود راحت بسر میبرد و اگر سر و صدائی هم بود فقط محلی بود، همینکه پای ملل اروپائی بممالک آسیا باز شد دیدند که این ممالک تا چه پایه از حیث قوای مادی و معنوی ضعیف میباشند و بچه سهولت میتوان بر آنها غلبه نمود و هستی آنها را از دست شان گرفت؛ ایران نیز یکی از آن ممالک بود، در اطراف آن ملل وحشی احاطه داشتند و جنگ و ستیز ایران نیز با همین ملل وحشی بود. اگر یکبار مغلوب یکی از آنها میشد چندین بار هم بر آنها غالب میامد و اکثر اوقات آنها را در تحت نفوذ خود داشت . فقط دولت عثمانی در قسمت غربی مملکت ایران بود که دم از رقابت میزد و قرنها با ملل اروپائی همسایه بود بدون اینکه خود چیزی از تمدن آنها اخذ کند و یا سهمی بایران بدهد. این بود که ایران از ترقیات علوم و فنون اروپا بکلی بیخبر بود، مخصوصاً در فنون نظامی که کوچکترین اطلاعی از آن نداشت.
مدتها بود که اروپا بفکر تجاوز بممالک غیر اروپائی افتاده بود و برای انجام این نیت اقدامات مینمود ولی این اقدامات چندان سریع نبود، بعلاوه در جلو راه آنها ممالک واراضی بسیار وسیع و طویل وجود داشت که دستاندازی بآنها مستلزم وقت زیادی بود تا نوبت به آسیای مرکزی برسد که مملکت ایران نیز جزء آنها محسوب میگردد، ولی چند عامل مؤثر در این بینها پیدا شد که بفکر مزبور قوت داد. مهمترین آنها بزرگ شدن روسیه، استیلای انگلیس بر هند و ظهور ناپلئون در فرانسه بود.
در حقیقت میتوان این سه عاهل قوی را محرک اصلی هجوم ملل اروپائی بممالک شرقی دانست، ولی ممالک آسیائی از هیچ یک از این پیش آمدها و تحولات خبردار نبودند و هیچ تصور نمینمودند که این سیل خطرناک اروپائی یک روزی آنها را غافلگیر نموده با تمام جلال و شکوه و جبروت ظاهری آنها، همه یکباره غرق خواهد نمود و بحیات سیاسی آنها خاتمه خواهد داد.
ایران نیز یکی از آن ملل غفلتزدهٔ شرقی و آسیائی بود که باین سیل بنیانکن دوچار شد و هیچ تصور نمینمود که باین زودی و سهولت گرفتار آن خواهد گردید.
معاهده ترکمان چای و معاهده تجارتی و صورت مجلس در باب تشریفات پذیرائی سفرا که در تاریخ شعبان ۱۲۴۳ هجری (۱۸۲۸ میلادی) در ترکمانچای بامضای نمایندگان دولت ایران رسید، بندهای سیاسی بود که بدست و پای اولیای امور ایران نهادند و این بندها درست ۹۰ سال تمام در دست و پای آنها باقی بود، تا طبیعت کاخ بلند مسببین آنرا واژگون نموده ایرانرا از چنگال بیرحم آنها نجات داد و ایرانی از این بندهای سیاسی آزاد گردید، در این جا باید مرهون پیش آمد و اتفاقات روزگار بود.
در میان ملل بیدار و باتجربه دنا که سوانح و اتفاقات گوناگون بر آنها گذشته است عادت بر این جاری است که مصائب و محن وارده بخود را بعناوین مختلف مکرر در مکرر در مقابل چشم ملت خود باز میدارند و بآنها خاطر نشان میکنند تا ملت از آنها پند گرفته از سود و زیان خود آگاه گردد. من نیز در اینجا سواد معاهدهٔ ترکمانچای و مضرات آن را ذیلا مینگارم، تا ملت ایران بدانند چه بر آنها گذشته است و چه میگذرد. اینک آن عهدنامه:
- اول – معاهده سیاسی ترکمانچای
- دوم – معاهده تجارتی ترکمانچای
- سوم – صورت مجلس در باب پذیرائی سفراء کبار و مأمورین سیاسی.
این است سواد معاهدهٔ سیاسی[۴]
عهدنامه صلح مابین ایران و روسیه در ترکمانچای بتاریخ ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ مطابق پنجم شهر شعبان ۱۲۴۳
بنام خداوند متعال
چون اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت قوی شوکت معظم نامدار امپراطور و صاحب اختیار کل ممالک روسیه بالویه و از صمیم قلب مایل هستند که بر صدمات محاربه که مخالف میل طرفین است نهایتی داده و مجدداً روابط قدیمهٔ حسن همجواری و مودت را مابین مملکتین بوسیله صلح که فی حد ذاته متضمن اساس امتداد و دافع مبانی اختلاف و برودت آتیه بوده باشد بر پایه و بنائی محکم استوار دارند، لهذا وزرای مختار خود را که برای این امر سودمند مأمور هستند از اینقرار معین داشتند.
از طرف اعلیحضرت امپراطور کلی روسیه، ژان پاسکیهویچ. آجودان جنرال و سرتیپ پیادهنظام، فرمانده اردوی قفقازیه، کفیل امور غیرنظامی گرجستان و حاجی ترخان و قفقازیه، رئیس قوه بحریه دریای خزر، دارای نشان آلکساندر نوسکی مکلل بالماس و نشان سنت آن از درجه اول مکلل بالماس و سن ولادیمیر از درجه اول و سن ژرژ از درجه دوم و دو شمشیر افتخاری که یکی مرصع ودیگری طلا که روی آن اینطور نوشته شده، (برای شجاعت) و دارای نشان عقاب قرمز از درجه اول و نشان هلال عثمانی و غیره و الکساندر ابروسکوف کنیه دتا و پیشخدمت اعلیحضرت امپراطور، دارای نشان سنولادیمیر از درجه سوم و سن استانیلاس لهستان از درجه دوم و سن ژان بیتالمقدس؛ و از طرف اعلحضرت شاهنشاه ایران حضرت اشرف شاهزاده عباس میرزا.
وزرای مختار طرفین پس از آنکه در ترکمانچای اجلاس کرده و اختیار نامهای خود را مبادله و آنرا موافق قاعده و مرتب به ترتیبات شایسته یافتند، فصول ذیل را منعقد و برقرار داشتند.
فصل اول – از امروز ببعد مابین اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور روسیه و نیز مابین ممالک و وراث و اخلاف و اتباع اعلیحضرتین صلح و وداد و مودت کامله علیالدوام برقرار خواهد بود.
فصل دوم – چون مخاصمه طرفین معظمین که بسعادت امروز باختتام رسید، تعهدات عهدنامه گلستان را باطل میدارد، لهذا اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور کل روسیه چنین صلاح دیدند که بجای عهدنامه مزبور مواد و شرایط ذیل را که مبنی بر ازدیاد و استحکام روابط آتیه مودت و صلح مابین دوسیه و ایران است برقرار نمایند.
فصل سوم – اعلیحضرت شاهنشاه ایران از طرف خود و اخلاف و وراث خود، خانات ایروان را که در دو طرف رود ارس واقع است و نیز خانات نخجوان را بملکیت مطلقه بدولت روس واگذار میکند؛ بناء علیهذا، اعلیحضرت شاهنشاه ایران متعهد میشوند که دفاتر و اسنادیکه راجع بحکومت و اداره خانات فوقالذکر است منتها در ظرف شش ماه از امضای این عهدنامه بمأمورین روس تسلیم نمایند.
فصل چهارم – دولتین معظمتین معاهدتین قبول نمودند که خط سرحدی مابین دولتین از اینقرار ترسیم شود.
این خط از نقطه سرحد دولت عثمانی که بخط مستقیم نزدیکترین راه بقلهٔ کوه آخری کوچک است شروع شده بقلهٔ مزبوره رسیده و از آنجا بسرچشمهٔ رود قراسوی سفلی که از دامنه جنوبی آخری کوچک جاری است فرود میآید، پس از آن خط سرحدی طول مجرای این رود را الی محل التقای آن با رود ارس که محاذی شرور است طی نموده و از اینجا مجرای رود ارس را متابعت کرده و بقلعهٔ عباسآباد میرسد. از استحکامات خارجی این قلعه که در ساحل راست ارس است خطی که طول آن نیم آقاج یعنی سه ورست و نیم روسی بوده باشد به تمام جهات کشیده خواهد شد و تمام اراضی که در حدود این خط واقع میشود منحصر بدولت روس بوده و در ظرف دو ماه از تاریخ امروز بطور دقت نخطیط خواهد شد. از محلی که طرف شرقی این خط متصل برود ارس میشود خط سرحدی مجرای رود مزبور را الی گدار بلک بلوک متابعت میکند و خاک ایران از این نقطه اخیر الی سه آقاج یعنی بیست و یک ورست روسی در طول مجرای ارس امتداد میابد، بعد از وصول باین محل خط سرحدی جلگه مغان را بطور مستقیم گذشته بمحلی از مجرای بالها رود رود خواهد آمد که در سه آقاجی یعنی بیست و یک ورست پائینتر از ملتقای دو رود آدینه بازار و ساری قمیش واقع است.
پس از آن خط سرحدی از ساحل چپ بالا رودالی ملتقای دو رود مزبور، آدینه بازار و ساری قمیش صعود کرده و از آنجا در ساحل راست رودخانه آدینه بازار شرقی الی سرچشمهٔ آن ممتد و از سرچشمهٔ مزبور الی قله تپههای جگیر میرسد، بطوریکه تمام آبهائیکه بطرف دریای خزر جاری است متعلق بروسیه بوده و تمام آبهائی که جریانشان بطرف ایران است تعلق بدولت علیه خواهد گرفت.
چون در اینجا[۵] حدود دولتین بواسطه تیزهٔ کوهها محدود میشود، لهذا مقرر است که دامنه این کوهها که بسمت دریای خزر تمایل دارد متعلق بدولت روس بوده و دامنه آنطرف کوهها اختصاص بایران خواهد داشت از تیزهٔ تپههای جگیر خط سرحد کوههائی را که فاصل بین طالش وارشق است متابعت نموده و بقله کمر قوئی میرسد و قللی که فاصل دامنهٔ دو طرف کوههای مزبور است در اینجا تحدید حدود مینماید بهمان قسم که در باب مسافت مابین سرچشمه آدینه بازار و قله جگیر ذکر شد.
پس از آن خط سرحد از قلهٔ کمر قوئی تیزهٔ کوههائیکه بلوک زوند را از ارشق جدا مینماید متابعت نموده و بمحلی که حدود بلوک ولکیج است میرسد و ترتیبی که در باب جریان آب ذکر شده است مراعات خواهد شد و از اینقرار بلوک زوند باستثنای قسمتی که در آنطرف قلهٔ کوههای مزبور است متعلق بروسیه خواهد بود.
از محلی که حدود بلوک ولکیج است خط سرحد بین الدولتین قلل کره کلوپوتی و قلل سلسله عمده کوههائی که از بلوک ولکیجی میگذرد متابعت نموده و بسرچشمهٔ شمالی رودخانه موسوم به آستارا میرسد و اینجا هم مسئله جریان آب چنانکه در فوق ذکر شده است مرعی میباشد.
از آنجا خط سرحدی مجرای آستارا را الی مصب آن در دریای خزر طی نموده و حدود خاک دولتین را باتمام میرساند.
فصل پنجم – اعلیحضرت شاهنشاه ایران محض اثبات دوستی خالصانه که نسبت باعلیحضرت امپراطور کل روسیه دارند، بموجب همین فصل از طرف خود و از طرف وراث و اخلاف خود واضحاً و علناً تصدیق مینمایند که ممالک و جزایریکه مابین خط تحدیدی فصل اخیر و تیزهٔ جبال قفقاز و دریای خزر است و همچنین اهالی بدوی و غیره این نواحی متعلق بدولت روسیه میباشند.
فصل ششم – محض تلافی مصارف کثیره که از این جنگ بینالدولتین برای مملکت روسیه حاصل شده و در عوض خسارات و ضررهائیکه بدین جهت باتباع روس رسیده است اعلیحضرت شاهنشاه ایران متعهد میشوند که وجه خسارتی تأدیه کرده مصارف و ضررهای مزبور را جبران نمایند.
طرفین معظمین معاهدین این وجه خسارات را بده کرور تومان رایج با بیست ملیون مناط نقره معین کرده و مقرر میدارند که ترتیب اقساط و تضمین تأدیه آن در قرارداد مخصوص مرتب شود. اعتبار و استحکام قرارداد بحدی خواهد بود که کانه، لفظ بلفظ در همین عهدنامه درج شده باشد.
فصل هفتم – چون اعلیحضرت شاهنشاه ایران چنین صلاح دیدند که حضرت اشرف عباس میرزا، همایون فرزند خود را وارث و ولیعهد فرمایند لهذا اعلیحضرت امپراطور کل روسیه محض اینکه نیات دوستانه خود را مکشوف و میلی را که در مساعدت باستحکام این نوع وراثت دارد مشهود خاطر اعلیحضرت شاهنشاه ایران نمایند متعهد میشوند که از امروز شخص حضرت عباس میرزا را وارث و ولیعهد دولت ایران شناخته و ایشان را از حین جلوس بتخت سلطنت سلطان حقه این مملکت بدانند.
فصل هشتم – سقاین تجارتی روس مثل سابق حق خواهند داشت که بطور آزادی در دریای خزر و در امتداد سواحل آن سیر کرده و بکنارهای آن فرود آیند و در موقع شکست و غرق در ایران معاونت و امداد خواهند یافت و سفاین تجارتی ایران هم حق خواهند داشت که بقرار سابق در بحر خزر سیر نموده و بسواحل روس بروند و در صورت غرق و شکست هم بآنها کمک و امداد خواهد شد.
اما در باب کشتیهای جنگی، چون آنهائیکه بیدق نظامی روس دارند از قدیمالایام بالانفراد حق سیر در بحر خزر را داشتهاند، حال هم بدین سبب این امتیاز منحصر بهمان کشتیها خواهد بود، بطوریکه بغیر از دولت روسیه دولت دیگری حق نخواهد داشت که سفاین جنگی در دریای خزر داشته باشد.
فصل نهم – چون مکنون خاطر اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور کل روسیه این است که در استحکام روابطی که بسعادت و میمنت مجدداً مابین دولتین استقرار یافته است سعی و کوشش نمایند، مقرر میدارند که سفراء کبار و وزراء مختار و شارژ دافرهائیکه خواه برای انجام مأموریت موقتی و خواه بجهت اقامت دائمی بدر بار یکدیگر فرستاده میشوند بفراخور مقام خود و موافق شأن و حیثیت طرفین و مطابق مودت و اتحاد بینالدولتین و نیز بر حسب عادات مملکتی مورد اعزاز و احترام شوند، علیهذا در باب تشریفاتی که باید از طرفین ملحوظ و منظور شود دستورالعملی مخصوص مقرر خواهد شد.
فصل دهم – چون اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور کل روسیه استقرار و توسعه روابط تجارتی مابین دو دولت را از نخستین فواید اعادهٔ صلح میدانند چنین صلاح دیدند که ترتیبانی که راجع بحفظ تجارت و امنیت اتباع دولتین است در یک مقاولهنامهٔ علیحده بطور مرضیالطرفین نگارش یابد و این مقاولهنامه که مابین وزرای مختار طرفین انعقاد و باین عهدنامه انضمام خواهد یافت مثل این است که جزء متمم همین عهدنامه صلح بوده باشد.
اعلیحضرت پادشاه ایران بدولت روس حق میدهد که کما فیالسابق هر جا که بجهت منافع تجارتی لازم باشد بآنجا قونسول و وکیل تجارتی بفرستد و متعهد میشوند که این قونسول و وکلای تجارتی را که من تبع هر یک زیاده از ده نفر نخوانده بود از حمایت و احترامات و امتیازاتی که لازمهٔ سمت و رسمیت آنهاست بهرهمند سازد. اعلیحضرت امپراطور روسیه هم وعده میدهد که رفتار بمثل را در مادهٔ قونسول و و کالای تجارتی اعلیحضرت شاهنشاهی منظور دارد.
درصورت شکایت حقه دولت ایران از یکی از مأمورین یا قونسولهای روس، وزیر مختار یا شارژ دافری که در دربار دولت علیه ایران اقامت و باین اشخاص ریاست بلافاصله دارد مشار الیه را از مأموریت خود خلع کرده و موقتاً کفالت کار او را بهر کس صلاح داند واگذار خواهد کرد.
فصل یازدهم – پس از حصول صلح، بامور و دعاوی اتباع طرفین که بواسطه وقوع جنگ در عهدهٔ تعویق مانده بود مراجعه شده و از روی عدالت قطع و فصل خواهد شد و مطالباتیکه اتباع طرفین از یکدیگر یا از خزانه جانبین دارند بالتمام عاجلا تأدیه خواهد شد.
فصل دوازدهم – طرفین معظمین معاهدین نظر بمنافع اتباع خود متفقالرأی شدند که برای اشخاصی که در دو طرف رود ارس دارای اموال غیر منقوله هستند مهلتی سه ساله قرار دهند که مومی الیهم بتوانند آنرا بطور دلخواه بمبایعه و معاوضه برسانند ولی اعلیحضرت امپراطور کل روسیه تا حدی که این شرط راجع بخود اوست حسین خان سردار سابق ایروان و برادرش حسن خان و کریم خان حاکم سابق نخجوان را از انتفاع مدلول شرط مزبوره مستثنی میدارد.
فصل سیزدهم – تمام اسراء جنگی را که طرفین در هنگام محاربهٔ اخیره و یا قبل از آن دستگیر کردهاند و همچنین اتباع دو لتین که در اوقات سایره اسیرأ گرفته شده باشند در ظرف چهار ماه مسترد خواهند شد.
بعد از آنکه باین اشخاس ارزاق و اشیاء لازمه داده شد. مومی الیهم را بطرف عباسآباد حرکت داده و در آنجا بکمیسرهائیکه از طرفین برای استرداد و تهیه اعزام باوطان ایشان مأمور شدهاند تسلیم خواهند کرد.
دربارهٔ اسراء جنگی و اتباع دولتین که باسیری گرفتار شده و بسبب بعد مکان آنها و یا بعلت دیگری در ظرف مدت فوق مسترد نشدهاند طرفین معاهدین همین ترتیبات را مرعی و مجری خواهند داشت.
دولتین ایران و روس مخصوصاً این حق را برای خود قرار میدهند که ای وقت کان، این قبیل اشخاص را مطالبه نمایند و ملتزم میشوند که هر وقت خود اسرا اظهار کرده یا از طرفین مطالبه شدند مومی الیهم را مسترد سازند.
فصل چهاردهم – دولتین معظمتین معاهدتین اخراج فراریها و ترانسفوژهائی[۶] را که قبل از جنگ یا در مدت آن بتحت اطاعت و حکومت طرفین آمده باشند مطالبه نخواهد کرد. ولی چون مناسبات خفیهٔ بعضی از ترانس فوژها با تابعین و هموطنان سابق موجب حصول نتایج مضره میشود لهذا محض دفع و جلوگیری این نتایج دولت علیه ایران متعهد میشود که در متصرفات خود که مابین حدود دیل واقع است حضور و توقف اشخاصیکه الحال یا بعدا باسمه مشخص خواهد شد روا ندارد و مقصود از حدود، از یکطرف رود ارس و از طرف دیگر خطی است که بواسطه رود جهریق و دریاچه ارومی و رود جقتور و رود قزل اوزن الی مصب آن در دریای خزر ترسیم میشود.
اعلیحضرت امپراطور کل روسیه نیز وعده میدهد که در خانات قراباغ و نخجوان و در قسمت خانات ایروان که در سمت راست واقع است ترانس فوژهای ایرانی را نگذارد توطن و سکنی نمایند، ولیکن مقرر است که این ماده صورت لزوم نخواهد یافت مگر دربارهٔ اشخاصیکه طرف رجوع عامه یا دارای بعضی مقامات دیگر هستند. از قبیل خوانین و بیکها و رؤسای روحانی، یعنی ملاها که اعمال شخصی و تحریک و مناسبات خفیه ایشان باعث سوء اثر در باره هموطنان و تابعین قدیم آنها میشود. و اما در خصوص نفوس عامهٔ مملکتین مقرر است که اتباع دولتین که بمملکت یکدیگر رفته یا در آتیه بروند آزاد هستند که در هر جائی که آن دولت یعنی دولتی که این اشخاص در حیطهٔ حکومت و اقتدار آن در آمده اند صلاح داند توطن و سکنی نمایند.
فصل پانزدهم – چون قصد سلیم و نیت خیریت عمیم اعلیحضرت شاهنشاه ایران این است که ممالک خود را مرفهالحال و اتباع دولت علیه را از تشبید مصائب و صدمات حاصلهٔ این جنگ که بسلم و سعادت ختم شده است مصون و محفوظ دارد لهذا دربارهٔ تمام اهالی و کارگذاران آذربایجان عفوی کامل و رحمتی شامل مبذول میدارند بطوریکه هیچیک از این اشخاص چه بجهت عقاید و نیات و چه از حیث رفتار و کرداری که در موقع جنگ یا در مدت تصرف ایالت مزبوره از ایشان بظهور رسیده مورد تعرض و اذیت واقع نخواهد شد و علاوه بر این از امروز مهلتی یکساله بآنها داده میشود تا اینکه بطور آزادی از ممالک ایران با کسان خود بممالک روسیه بروند و اموال منقولهٔ خود را بخارج حمل نموده و بفروش برسانند، بدون اینکه دولت علیه ایران یا کارگذاران محلی اندک ممانعتی نموده و از اموال و اشیائیکه فروخته یا بخارح حمل میشود حقوق و مرسومی دریافت یا تکالیفی در مورد آن بگذارند. اما در باب اموال غیر منقوله بمومی الیهم پنج ساله مهلت داده میشود که اموال مزبور را بفروش برسانند یا بطور دلخواه انتقال و انتزاع نمایند.
کسانیکه در این مدت یکساله مجرم به جنحه و جنایت و مستوجب سیاست معموله دیوانخانه شوند از این عفو مستثنی خواهند بود.
فصل شانزدهم – وزرای مختار طرفین بمجرد امضای این عهد نامهٔ صلح عاجلا بتمام نقاط اعلام و احکام لارمه خواهند فرستاد که مخاصمه را بلا تأخیر ترک نمایند.
این عهدنامه که به نخستین و بیک مدلول نوشته شده و بامضا و مهر وزرای مختار طرفین رسیده است بتصویب و تصدیق اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور کل روسیه خواهد رسید و تصدیقنامجات معتبره که دارای امضای ایشان بوده باشد در ظرف چهار ماه و در صورت امکان زودتر بتوسط وزرای مختار طرفین مبادله خواهد شد.
بتاریخ دهم ماه فوریه سال خجسته سنه ۱۸۲۸ مطابق پنجم شعبان سنه ۱۲۴۳ هجری در ترکمانچای تحریر شد.
عهدنامهٔ تجارتی که مابین ایران و روس در ترکمانچای بتاریخ ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ مطابق ۵ شعبان ۱۲۴۳ منعقد شد
(بنام خداوند متعال)
فصل اول – چون طرفین معظمین معاهدین مایل هستند که اتباع خود را از کلیه فواید و منافعی که از آزادی تجارت حاصل میشود بهرهمند سازند، لهذا تفصیل ذیل را مقرر داشتند:
اتباع روس که دارای تذکره صحیح بوده باشند میتوانند در تمام نقاط خاک ایران به تجارت اشتغال ورزیده و نیز بدول همجوار آنمملکت بروند، در ازای آن رعایای ایران هم میتوانند که از دریای خزر و یا از سرحد خشکی که فاصله بین دولتین است مالالتجارهٔ خود را بروسیه وارد کرده و بمعاوضه رسانند و نیز در روسیه متاع دیگر خرید کرده و بخارج حمل کنند.
مومیالیهم در ممالک اعلیحضرت امپراطور روس از تمام حقوق و امتیازاتی که برعایای دول کاملةالوداد داده شده است بهره مند خواهد بود.
در صورت وفات یکی از اتباع روس در ایران، اموال منقوله و غیرمنقوله او نظر بتعلق برعیت دولت دوست، بالتمام باقوام یا شرکاء او داده میشود و مشارالیهم در صورتیکه صلاح دانند حق خواهند داشت که اموال مزبوره را انتقال و انتزاع دهند. در صورت فقدان اقوام یا شرکاء، اختیار اموال مزبوره بسفارت یا قونسول روس مقیم ایران واگذار خواهد شد بدون اینکه از طرف کارگذارن محل ممانعتی بظهور رسد.
فصل دوم – کنترات و بروات و ضمانت نامهها و سایر قراردادهای کتبی که راجع بامور تجارتی است و مابین رعایای طرفین منعقد میشود در نزد حاکم (قاضی عرف) و قونسول روس و در جائی که قونسول نباشد فقط در نزد حاکم ثبت خواهد شد تا اینکه در صورت وقوع منازعه مابین طرفین بتوان تحقیقات لازمه را بعمل آورد و عدلا رفع اختلاف نمود.
اسنادی که به طور فوقالذکر تصدیق و نگاشته شده باشد در هر محکمهٔ عدلیه معتبر خواهد بود و اگر شخصی بدون اسناد مزبوره بخواهد با طرف مقابل ترافع نماید و بغیر از شهود دلیل دیگری اقامه نکند مسموع نخواهد شد مگر اینکه مدعی علیه اقامهٔ شهود او را قبول کند.
تعهداتی که بترتیب فوقالذکر مابین رعایای دولتین وقوع مییاید بدون کم و کسر مرعی و معمول خواهد گردید و اگر یکی از طرفین از اجرای مدلول آن امتناع کرده و باعث ضرر طرف مقابل شود باید خسارت وارده را عهده نماید.
در صورت ورشکستگی یکی از تجار روس در ایران، حقوق ارباب طلب از اموال و اشیاء شخص ورشکست داده میشود، ولی اگر از وزیر مختار و شارژدافر یا قونسول روس خواهش شود که تحقیق کرده و معلوم نمایند آیا شخس ورشکست در روسیه بعضی اموال دارد که طلبکاران بتواتند از آن استیفای حق نمایند مشارالیم نباید در تحقیق این مسئله مساعی جمیلهٔ خود را مضایقه دارند. ترتیبات مقررهٔ در این فصل بالمقابله در مورد رعایای ایران که در روسیه در تحت حمایت قوانین آنمملکت تجارت مینمایند مرعی و معمول خواهد بود.
فصل سوم – محض اینکه تجارت اتباع مملکتین از منافعی که موضوع شروط سابقالذکر است بطور محکم بهرهمند شوند، مقرر میشود که از مالالتجارهٔ که اتباع روس بایران وارد و از آن مملکت خارج میکنند و نیز از امتعهٔ ایران که اتباع دولت علیه از راه بحر خزر و یا از سرحد خشکی بینالدولتین بمملکت روسیه حمل مینمایند و هکذا از مملکت روسیه و از طریق فوقالذکر خارج میکنند کمافیالسابق حقوق صدی پنج فقط یکدفعه در موقع ورود یا خروج دریافت شده و علاوه بر آن هیچگونه حقوق گمرکی مطالبه نشود.
دولت روس تعهد مینماید که در صورتی هم که لازم دانست دستورالعمل گمرکی و تعرفه جدیده برقرار نماید، معهذا بر حقوق صدی پنج فوقالذکر چیزی نیفزاید.
فصل چهارم – اگر دولت ایران یا روس با دولت دیگری در مقام جنگ بوده باشد رعایای مملکتین ممنوع نخواهند بود از اینکه با مالالتجارهٔ خود از خاک یکدیگر عبور کرده و بمملکت محارب روند.
فصل پنجم – چون موافق رسوم جاریهٔ مملکت ایران اتباع خارجه باشکال خانه و مغازه و امکنهٔ وضع مالالتجاره برای اجاره پیدا مینمایند، لهذا اتباع روس علاوه بر حق اجاره مجاز میباشند که خانهای برای سکونت و مغازه و امکنه برای وضع مالالتجاره بحیطهٔ ملکیت در آورند. کارگذاران دولت علیه ایران مأذون نیستند که عنفاً داخل خانه و مغازه و امکنه مزبوره شوند. در صورت لزوم باید باستیذان وزیر مختار یا شارژ دافر یا قونسول دوم مراجعه کنند و مشارالیهم دراگومن[۷] یا یکی از اجزاء خود را مأمور خواهند کرد که در موقع معاینه خانه یا مالالتجاره حضور بهم رسانند.
فصل ششم – چون وزیر مختار و شارژ دافر اعلیحضرت امپراطور روس و نیز اجزاء سفارت و قونسولها و دراگومنها اشیائی که متعلق بملبوس است و همچنین غالب ضروریاتی که بجهت معیشت آنها لازم است در ایران پیدا نمیکنند، علیهذا مأذون هستند که بدون ادای حقوق و سایر تکالیف، اشیائی که فقط مخصوص مصارف خودشان است وارد نمایند. دربارهٔ مأمورین اعلیحضرت شاهنشاه ایران مقیمین ممالک روسیه، رفتار بمثل از این حیث کاملا منظور خواهد بود.
اتباع ایران که جزء من تبع وزیر مختار و شارژ دافر یا قونسول بوده و بجهة خدمت مشارالیهم لازمند، مادامیکه در نزد ایشان هستند مانند اتباع روس و بالسویه از حمایت آنها بهرهمند خواهند بود. ولی اگر یکی در این اشخاص مرتکب جنحه وبدین سبب مورد سیاست قوانین جاریه شود وزیر ایران یا حاکم و در صورت فقدان او کارگذاران محلی که حق این اقدام را داشته باشند فوراً از وزیر مختار یا شارژدافر یا قونسولی که شخص مظنون در خدمت او است تسلیم مومیالیه را خواهند خواست و اگر این عنوان مبنی بر دلایلی است که تقصیر شخص متهم را ثابت مینماید وزیر مختار یا شارژ دافر یا قونسول در قبولی این خواهش نباید هیچگونه اشکالی نمایند.
فصل هفتم – تمام امور متنازع فیها و مرافعاتی که مابین اتباع روس بوقوع میرسد موافق قوانین و رسوم دولت روس فقط برسیدگی و حکم سفارت یا قونسولهای اعلیحضرت امپراطور روس رجوع خواهد شد[۸]
و همچنین است اختلافات و دعاوی واقعه مابین اتباع روس و اتباع مملکت دیگری، در صورتیکه طرفین بحکومت مشارالیهم تراضی نمایند.
اختلافات و مرافعاتیکه مابین اتباع ایران و روس بظهور میرسد مراجعه بحاکم شده رسیدگی و حکم آن باید در حضور دراگومن سفارت یا قونسولگری بعمل آید.
باین قبیل دعاوی که بر وفق قانون عدالت ختم شده است مجددا رسیدگی نمیشود و اگر تجدید رسیدگی لزوماً اقتضا نمود باید باستحضار وزیر مختار یا شارژ دافر یا قونسول روس و در حضور دراگومن سفارت یا قونسولگری در یکی از دفترخانهای اعلیحضرت شاهنشاه ایران که در تبریز و در طهران منعقد است تجدید رسیدگی بعمل آمده و حکم داده شود.
قصل هشتم – چون وزیر مختار و شارژدافر و قونسول حق قضاوت در ماده هموطنان خود دارند لهذا در صورتیکه مابین اتباع روس قتل و جنایتی بوقوع رسد رسیدگی و محاکمهٔ آن راجع بمشارالیهم خواهد بود.
اگر شخصی از اتباع روس با اتباع مملکت دیگری متهم بجنایتی گردید، مورد هیچگونه تعرض و مزاحمت نخواهد بود مگر در صورتیکه شراکت او در جنایت مدلل و ثابت شود و در اینصورت و نیز در صورتیکه تبعه روس بشخصه منسوب بمجرمیت شده باشد محاکمات مملکتی بدون حضور مأموری از طرف سفارت یا قونسول روس نباید به مسئله جناید رسیدگی کرده و حکم دهند و اگر در محل وقوع جنحه سفارت یا قونسولگری وجود ندارد کارگذاران آنجا مجرم را بمحلی اعزام خواهند داد که در آنجا قونسول یا مأموری از طرف روسیه برقرار شده باشد. حاکم و قاضی محل استشهاداتی را که بر علیه و له شخص مظنون است تحصیل کرده و امضاء مینماید و این دو قسم استشهاد که بدین ترتیب نوشته شده و بمحل محاکمه فرستاده میشود سند و نوشته معتبر دعوی محسوب خواهند شد مگر اینکه شخض مقصر خلاف و عدم صحت آنرا بطور واضح ثابت نماید.
پس از آنکه کما هو حقه تقصیر شخص مجرم بثبوب رسیده و حکم صادر شد، مومیالیه به وزیر مختار یا شارژ دافر یا قونسول روس تسلیم خواهد شد که بروسیه فرستاده شده و در آنجا موافق قوانین سیاست شود.
فصل نهم – طرفین معظمین معاهدین اهتمام خواهند داشت که شرایط این عهدنامه طابقالنعل بالنعل معمول و مجری گردد. حکام ولایات و رؤسا و سایر مأمورین دولتین در هیچ موقع از مفاد آن تمرد نخواهند نمود و الا جداً مسئول و در صورتیکه مجدداً از مفاد آن تخلف کرده و کما هو حقه خلاف ایشان محقق گردید مستلزم عزل خواهند بود.
علیهذا ما امضیکنندگان ذیل، وزرای مختار اعلیحضرت شاهنشاه ایران و اعلیحضرت امپراطور روس شرایط مندرجه این عهدنامه را منعقد و مقرر داشتیم و این شرایط که متمم فصل دهم عهدنامهٔ عمده است که امروز در ترکمانچای منعقد شده است همان اعتبار و استحکام را خواهد داشت کانه لفظ بلفظ در همانجا درج شده باشد.
بناء علیهذا، این قرارداد جداگانه به نسختین نوشته شده بامضی و مهر ما رسیده و مبادله گردید.
در ترکمانچای بتاریخ دهم فوریه سال نیکوفال ۱۸۲۸ مطابق پنجم شهر شعبان سنه ۱۲۴۳ هجری.
صورت مجلس در باب تشریفات پذیرائی سفراء کبار و مأمورین سیاسی که در ترکمانچای بتاریخ ۲۲ فوریه امضی شده است
وزرای مختار ایران و روس بر طبق فصل نهم عهدنامهٔ عمده، امروز اجلاس کردند که برای پذیرائی سفرای کبار و وزرای مختار و شارژدافرهائیکه از طرفین بدربار یکدیگر فرستاده میشوند تشریفات مناسبی مرتب دارند و بالاتفاق تفصیل ذیل را مقرر داشتند:
بمحض اینکه وزیر ایران از ورود سفیر کبیر روس به تفلیس رسماً مطلع گردید بدون اتلاف وقت، شخصی که رتبهٔ او مناسب شأن سفیر بوده باشد منتخب نموده تا سرحد باستقبال مشارالیه خواهد فرستاد و در این ضمن وزیر ایران سرکردهٔ کل گرجستان را از عزیمت مهماندار یعنی شخصی که برای همراهی سفیر کبیر معین شده است مطلع داشته و روز ورود او را بسرحد تخمیناً معین مینماید. سفیر کبیر هم اهتمام کرده و مسافرت خود را بطوری ترتیب خواهد داد که مقارن ورود مهماندار بسرحد برسد. از وقتیکه مهماندار سفیر کبیر را ملاقات مینماید مسئول حفظ امنیت و عزت و احترام مقتضیه جناب معزیالیه خواهد بود.
در هر منزل استقبالی یعنی هیئتی که مرکب از رئیس یا معتبرترین آن محل و چند نفر از معارف است با من تبع شایسته برای پذیرائی سفیر کبیر خواهد آمد.
اگر سفیر کبیر در حاکمنشین ایالتی مکث نماید هیئت مذکوره در تحت ریاست خود حاکم خواهد بود و مشارالیه بجناب سفیر کبیر تهنیت و تبریک گفت و معزیالیه را الی منزلی که برای او تهیه شده است مشایعت مینماید. در صورتیکه سفیر کبیر در یک شهری مکث نماید که حاکم آنجا فرزند اعلیحضرت همایونی است حضرت معظمالیه وزیر خود را برای تبریک و خوشآمد باستقبال معزی الیه میفرستد.
اگر سفیر کبیر بدیدن حضرت معظمالیه آید مشارالیه و تمام اشخاصیکه جزء سفارت هستند دعوت بجلوس شده و بجناب سفیر صندلی داده خواهد شد.
در رهگذر جناب سفیر هر جائی که قشون موجود است باید تحتالسلاح بوده احترامات نظامی معموله دربارهٔ معزیالیه مرعی دارند. مهماندار اهتمام کرده و وزارت را بموقع از ورود سفیر کبیر مطلع خواهد ساخت تا اینکه وزارت بتواند تدارکات لازمهٔ ورود و پذیرائی رسمی مشارالیه را بعمل آورد.
وقتیکه سفیر کبیر به آخرین منزل پای تخت یا به آخرین منزل اردوی همایونی رسید شخص معتبری مشارالیه را از طرف اعلیحضرت همایونی خواهد پذیرفت.
در نیمه راه الی پایتخت یا نیمه راه اردوی همایونی هیئت محترمی از طرف اعلیحضرت شاهنشاهی بریاست یکی از رجال دربار باستقبال جناب معزیالیه خواهد آمد و عساکر ساخلوی شهر یا عساکر اردو بجانب معزیالیه پیشفنگ زده و احترامات نظامی لازمه را معمول خواهند داشت و رئیس مستقبلین همایونی فیالفور سفیر کبیر را بمنزلی که برای مشار الیه مهیا شده و در آنجا گارد دو نور[۹] گذارده شده است راهنمائی خواهد نمود فردای ورود سفیر کبیر وزرای اعلیحضرت همایونی و رجال سلطنتی بدیدن جناب معزیالیه خواهند آمد و پسفردای آن جناب سفیر کبیر رسماً بحضور همایونی مشرف خواهد شد.
ایشیک آقاسیباشی در ساعت مقرره آمده و بجناب معزیالیه اطلاع خواهد داد که برای پذیرائی او همه چیز مهیا شده است. پس از آن جناب سفیر کبیر بترتیب ذیل حرکت خواهد کرد:
فراشان شاهی در جلو و از عقب آنها یک قسمتی از گارد یا از پیشخدمتان خود سفیر کبیر ملتزم بوده پس از آن جناب سفیر کبیر در حالیکه اسبی که از طرف همایونی فرستاده شده یا اسب خود را سوار میباشد. یکنفر از میرآخوران همایونی در جلو معزیالیه و هیئت سفارت در طرف دست راست و ایشیک آقاسیباشی در طرف دست چپ و شاطران سرکاری در جبین حرکت مینمایند، بلافاصله قسمتی از گارد یا از پیشخدمتان خود جناب معزیالیه و در عقب آنها فراشان همایونی میآیند.
عساکریکه در درون قصر یا در اردوی همایونی الی محل دخول بحیاطهای خلوت یا سراپرده گذارده میشوند بسفیر کبیر پیشفنگ خواهند زد و ایشیک آقاسیباشی که در جلو سفیر کبیر میرود سعی خواهد کرد که تمام اشخاصی که در محل گذر جناب معزیالیه هستند سرپا بایستند.
سفیر کبیر در محل دخول بحیاطهای خلوت یا سراپرده پیاده شده بمنزل وزیر اول یا بچادر سپهسالار راهنمائی شده و در آنجا مدت قلیلی تا بیرون آمدن اعلیحضرت همایونی منتظر میشود. پس از آن ایشیک آقاسیباشی جلو افتاده و جناب سفیر کبیر با من تبع خود بحیاطهای خلوت یا سرسراپرده داخل میشود. گارد یا پیشخدمتان جناب سفیر کبیر در محوطه خارجی مانده وایشیک آقاسیباشی ورود سفیر کبیر را بعرض رسانیده و از طرف اعلیحضرت همایونی معزیالیه را تکلیف بجایگاه مخصوص یا چادر مینماید.
جناب سفیر با تمام من تبع مجاز بدخول خواهد بود و در هیچ مورد نه بسفیر کبیر و نه باتباع معزیالیه تکلیف نخواهد شد که لباسی را که در بردارند تغییر دهند، لیکن جناب معزیالیه و من تبع او سعی کرده و گالشی برای خود تحصیل خواهند نمود که در محل دخول بجایگاه مخموص یا چادر بیرون آورند.
اعلیحضرت همایونی بعد از نطق سفیر کبیر ایشان را دعوت بجلوس فرموده و صندلی به جناب معزیالیه داده میشود. بعد از ختم مجلس سفیر کبیر بهمان ترتیبی که آمده است مراجعت خواهد نمود بدون اینکه بمنزل وزیر اعظم یا سپهسالار داخل شود پس از این شرفیابی از کسانیکه بدیدن او آمدهاند بازدید خواهد کرد.
برای وزیر مختار یا شارژ دافر روس هم همین تشریفات برقرار خواهد بود الا اینکه صاحبمنصبانی که باستقبال ایشان فرستاده میشوند در رتبه پستتر و اجزاء آنها در عده کمتر خواهند بود و تمام ساخلو برای مشارالیهم بیرون نخواهد آمد. فقط عساکر قراولخانهها بمشارالیهم پیش فنگ میزنند.
وزیر اول اعلیحضرت همایونی در ملاقات سبقت نمیکند ولی بدون تأخیر در روز بعد ببازدید ایشان خواهد رفت. اگر سفیر کبیر یا وزیر مختار و شارژ دافر حامل نامهای از طرف سلطان خود بوده باشد اعلیحضرت همایونی آنرا بدست خودشان از او خواهند گرفت.
همین تشریفات نیز در روسیه دربارهٔ سفرای کبار و وزرای مختار و شارژ دافرهای ایران که بسمت مأموریت بدربار پطرزبورغ میروند مرعی و مجری میشود؛ لیکن تفاوت رسومات جاریهٔ مملکتین هم منظور خواهد بود.
اینصورت که به نسختین نوشته شده و بامضی و مهر وزرای مختار طرفین رسیده است همان حکم و اهمیت را خواهد داشت کانه لفظ بلفظ در عهدنامهٔ امروز مندرج شده باشد.
در ترکمانچای. دهم فوریه سال نیکو فال سنه ۱۸۲۸ مطابق پنجم شعبان سنه ۱۲۴۳ هجری.
- ↑ Sir John Macdonald
- ↑ In this conjecture, England like an expert money lender was ready to take advantage of the embarrassments of the persian State and to make its own terms with the impoverished creditor of the unyielding Muscovite Sir John Macdonald on the part of British Government Passed a bond to the Shah for 250,000 Tomans as the Price of the amendments of the subsidy articles and subsequently obtained the required erasures the Payment of the money. P. 1533.
- ↑ یادداشتهای لرد مالزبوری. (جلد دوم صفحه ۳۹)
- ↑ مواد این هر سه معاهده، از کتاب مجموعه معاهدات که در اوایل دوره مشروطیت ایران بطبع رسیده اقتباس شده است.
- ↑ یعنی از سرچشمه رود آدینه بازار الی قلهٔ تپههای جگیر.
- ↑ کسی که از اردوی خود باردوی خصم رفته باشد. «.Transfuges»
- ↑ مترجم، خصوصاً مترجم السنه شرقی مانند فارسی، عربی و ترکی «Dragoman.»
- ↑ مقصود این است که مرافعات مابین تبعه روسیه باید رجوع به سفارت یا قونسول شود و مشارالیم موافق قوانین روسیه رسیدگی کرده و حکم دهند.
- ↑ قراول تشریفاتی «Garde d, honneur.»