گمرک[۱]
و خزانه و بطور کلی هر وزارت و اداره ناندار و پرسودی که بود رسماً در اداره خود داشت و کمتر کاری، در دستگاه دولت، میگذشت که نظر او در آن مداخله نداشته باشد؛ و وقتی هم که مرد یکی از متمولین درجه یک ایران بود. موقعی که ادارات مذکور در بالا، بتدریج یکی پس از دیگری، بآقا ابراهیم امینالسلطان واگذار شد، یکی از مهمترین ادارات خود را که شترخانه و قاطرخانه باشد بآقا علی اصغر (امین السلطان و صدر اعظم آینده که از پسران دیگرش عاقلتر – کاریتر و زرنگتر بود واگذار نمود و از این تاریخ، آقا علیاصغر، به صاحب جمع ملقب شد. و شیخ اسمعیل (امینالملک) پسر دیگر خود را متصدی خزانه نمود و در ضمن او هم جزء دربار شده و پیشخدمتی ناصرالدینشاه را هم داشت. مدتی معمول شده بود که برخی از اعیان و اشراف و شاهزادگان، برای اینکه در تمام طبقات دست داشته باشند، یکی از پسرهای خودرا معمم کرده داخل در رشته روحانیت میکردند؛ از جمله رجال آن زمان
- ↑ وزارت گمرک، باصطلاح آنزمان، وزارت گمرکخانههای ممالک محروسه ایران که از کارهای پرسود و ناندار برای متصدیان آن بوده، مدتی با امینالسلطان بود لکن در سال ۱۲۹۷ ق. از او گرفته شد و به میرزا قهرمان امین لشکر داده شد؛ و بعد، در اوائل سال ۱۲۹۹ ق. باز دوباره بخود امینالسلطان واگذار گردید؛ و پس از مرگ آقا ابراهیم امینالسلطان، جزء ادارات پسرش، میرزا علیاصغرخان امینالسلطان ثانی در آمد و تا دورهٔ تصدی بلژیکیها همیشه اسم وزارت داشت ولی در حقیقت، جز همان مقاطعهگری کل گمرکات در مقابل دادن مبلغی پیشکشی (رشوه) بشاه و صدر اعظم، چیز دیگری نبود.