یکی هم آقا ابراهیم امینالسلطان بود و این طور صلاح دانست که، پسر خود، میرزا اسمعیل را آخوند و روحانی تربیت کند. شیخ اسمعیل مدتی معمم بود و قدری از مقدمات را فرا گرفت ولی بعد، چه پدر و چه برادرش (اتابک)، او را داخل در کارهای دولتی کرده و دستیار خود نمودند آنوقت عمامه را برداشت و کلاهی گردید. اعتمادالسلطنه در یادداشتهای روزانه خطی خود، موجود در کتابخانه آستانقدس رضوی، در تاریخ ۱۹ ربیع الثانی ۱۲۹۸ هجری قمری، این مطالب و موضوعات را، راجع بامینالسلطان مینویسد: «آقا ابراهیم گرمرودی ملقب بامینالسلطان خزانهدار یعنی وزیر مالیه بلکه همهکاره دولت» و باز راجع باو مینویسد: «۴ رمضان ۱۲۹۸: امروز از وقایع عمده دنیا و دولت و ملت فوت زن امینالسلطان است، اینکه میگویم از وقایع دنیا زیرا که دنیای هر کس وطن خود او است، در وقایع عمده دولت و ملت، آنهم در ایران بواسطه سلطنت مستقله[۱]، اختیار این دولت بدست پادشاه است و اختیار پادشاه بدست امینالسلطان، فوت زن امینالسلطان را، در ایران، از وقایع و حوادث بزرگ باید شمرد. آن مرحومه طرف میل شوهر بود، بواسطه اینکه هم عفیفه بود و هم صاحب ده اولاد، بعلاوه امینالسلطان اعتقاد بقدم او داشت؛ زمین تاریک بود آسمان گریان بود. خلاصه، خدا رای علیحده در کارها دارد و مشیت مخصوص پادشاه میتواند منصب بدهد، دولت بدهد، شأن بدهد، اما جان دادن در دست خدا است». و نیز مینویسد «۲۸۰ رمضان ۱۲۹۸: من و امینالملک[۲] منزل امینالسلطان رفتیم، زیاده از حد تملق کردیم. معتمدالملک[۳] از طرف زوجه خود، عزتالدوله، که همشیره شاه است، احوالپرسی کردند و خصوصیت نمودند؛ شام وعده کرد از طبخ حضور خانم بفرستد من هم تملقات پخته کردم» . «غره ربیع الاول ۱۲۹۹: امروز امینالسلطان، بواسطه طپش قلب، بدحال شده بوده است و شاه خیلی متالم، چنانچه در سر شام آثار تالم از وجنات شاه پیدا بود، اما پسر ملیجک که ورود کرد[۴]، تمام الم مبدل به نهایت شعف شد». «۱۲ شعبان ۱۲۹۹: شب احضار بدربخانه شدیم، در چادر پادشاه (در افجه) با حضور امینالسلطان که در واقع وزیر اول است». «۷ شوال ۱۲۹۹: امینالسلطان وزیر مالیه ایران و دربار که فیالواقع شخص اول است. در ذیحجه سال ۱۲۹۹ ه.ق. علاوه بر مشاغل متعددی که داشت، بوزارت دربار نیز انتخاب گردید. ناصرالدینشاه علاقه مفرطی بامینالسلطان داشته و هنگام ناخوشیش، یکی از زنان محترمه درجه یک و سوگلی خود را برای عیادت و پرستاری بخانه او میفرستد.
اعتمادالسلطنه، در یادداشتهای روزانه خود، (جمادیالثانیه ۱۳۰۰) در این باب، چنین گوید: «صبح که عشرتآباد رفتم، شاه فرمودند، امین اقدس را حکم کرده عیادت امینالسلطان برود، بلکه هر روز رفته، پرستاری کند. سبحاناللّٰه، گمان نمیکنم در هیچ تاریخی، چنین اتفاقی افتاده باشد که پادشاه مستقل ایران، عیال خود را بعیادت و پرستاری نوکر بفرستد. خلاصه، من از شدت حیرت، بعداز نهار شاه، نماندم». «۹ رجب ۱۳۰۰: تولوزان
- ↑ مراد از سلطنت مستقله در اینجا سلطنت استبدادی است.
- ↑ میرزا علیخان امینالدوله
- ↑ یحییخان مشیرالدوله.
- ↑ غلامعلیخان عزیزالسلطان.