اوحدی مراغه‌ای (منطق العشاق یا ده نامه)/گدایی گشت با شهزاده‌ای جفت

از ویکی‌نبشته
  گدایی گشت با شهزاده‌ای جفت بدان جرمش چو میکشتند، میگفت  
  به دست خود سزای خویش دیدم که: پا پیش از گلیم خود کشیدم  
  هر آن مفلس که باشد طالب گنج تحمل بایدش کردن بسی رنج  
  سزای خویش باید یار جستن به قدر قوت خود بار جستن  
  چوحسن و پادشاهی یار باشند طلب‌گاران مفلس خوار باشند  
  گدا، آن به، که سلطان را نداند ولیکن عاشق این معنی چه داند؟  
  بر عاشق چه سلطان و چه درویش؟ تو عاشق باش و از سلطان میندیش