اوحدی مراغهای (منطق العشاق یا ده نامه)/چو دید آن عاشق دلسوز خسته
ظاهر
چو دید آن عاشق دلسوز خسته | همایون نامهی یار خجسته | |||||
به جوش آمد دلش از درد و اندوه | رخش چون کاه گشت و غصه چون کوه | |||||
ز نو آغاز کرد افغان و زاری | به زاری گفت با باد بهاری |
چو دید آن عاشق دلسوز خسته | همایون نامهی یار خجسته | |||||
به جوش آمد دلش از درد و اندوه | رخش چون کاه گشت و غصه چون کوه | |||||
ز نو آغاز کرد افغان و زاری | به زاری گفت با باد بهاری |