اوحدی مراغهای (منطق العشاق یا ده نامه)/چو آمد نامهی معشوق چالاک
ظاهر
چو آمد نامهی معشوق چالاک | به عاشق، گفت آن مهجور غمناک | |||||
غنوده بخت شد بیدار ما را | مشرف کرد خواهد یار ما را | |||||
طرب پیوند خواهد کرد با دل | روا گشت آنچه میجست از خدا دل | |||||
خنک دردی که درمانی پذیرد! | خوشا کاری که سامانی پذیرد! |