انوری/در ستایش خاقان کمالالدین محمود
ظاهر
< انوری
در ستایش خاقان کمالالدین محمود
ای از رخت فگنده سپر ماه و آفتاب[۱] | طعنه زده جمال تو بر ماه و آفتاب | |||||
زآن جا که راستیست ندارند در جهان | پیش رخ تو هیچ خطر ماه و آفتاب | |||||
بندند، گر دهی تو اجازت، چو بندگان | در خدمت رخ تو کمر ماه و آفتاب | |||||
از زلف تو ربوده نشان مشک و غالیه | وز روی تو گرفته اثر ماه و آفتاب | |||||
از ماه و آفتاب بهی تو، که نیستند | با دو عقیق و با دو شکر ماه و آفتاب | |||||
در صف نیکوان بمقام مفاخرت | خواهند از رخ تو نظر ماه و آفتاب | |||||
باشند با جمال تو حاضر بوقت لهو | در بزم شهریار بشر ماه و آفتاب | |||||
خاقان کمال دولت و دین، آنکه بر فلک | از کین او کنند حذر ماه و آفتاب | |||||
محمود صفدری، که ز لطف و ز عنف او | گیرند یار نفع و ضرر ماه و آفتاب | |||||
بر خصم او کشیده سنان چرخ و روزگار | در پیش او گرفته سپر ماه و آفتاب | |||||
بفزود عز و دولت او مال و جاه شرع | چونانکه لون و طعم و ثمر ماه و آفتاب | |||||
از شخص او نبوده جدا جاه و مفخرت | وز حکم او نکرده گذر ماه و آفتاب | |||||
بنموده در ولی و عدو و خلقش آن اثر | کاندر قصب نمود و گهر ماه و آفتاب | |||||
آفاق را فروغ ز جاه و جلال اوست | جاه و جلال اوست مگر ماه و آفتاب؟ | |||||
شاها، دهند ار تو اجازت کنی بفخر | بر خاک بارگاه تو سر ماه و آفتاب | |||||
بر آتش عزیمت تو وقت التهاب | باشند کمترینه شرر ماه و آفتاب | |||||
تو ماه و آفتابی و از این سبب شدند | محض سخا و عین هنر ماه و آفتاب | |||||
با شور صولت تو هبا سیل و صاعقه | با نو طلعت تو هدر ماه و آفتاب | |||||
در راه طاعت تو با قطار شرق و غرب | دارند شغل و پیشه سفر ماه و آفتاب | |||||
با عزم و با بقای تو در سرعت و ضیا | ننهاده گام و نازده بر ماه و آفتاب | |||||
در قمع دشمنان تو هر لحظه میکنند | منزل بجایگاه دگر ماه و آفتاب | |||||
از گنج سعد هر شب و هر روز پیش تو | آرند تحفه فتح و ظفر ماه و آفتاب | |||||
تا ماندهاند سخرهٔ فرمان ایزدی | در قبضهٔ قضا و قدر ماه و آفتاب | |||||
بادا نگون لوای بقای عدوی تو | چونانکه در میان شمر ماه و آفتاب | |||||
آثار اصطناع تو بر خرد و بر بزرگ | و اعلام انتفاع تو بر ماه و آفتاب | |||||
از روی و رای تو بشب و روز در سپهر | دیده ضیا و یافته فر ماه و آفتاب | |||||
از طارم سپهر بچشم مناصحت | در دولت تو کرده نظر ماه و آفتاب |
- ↑ این قصیده در دیوان رشید وطواط هم آمده است.