کلیات سعدی/غزلیات/گلبنان پیرایه بر خود کرده‌اند

از ویکی‌نبشته

۲۲۴– ط

  گلبنان پیرایه بر خود کرده‌اند بلبلانرا در سماع آورده‌اند  
  ساقیان لاابالی در طواف هوش میخواران مجلس برده‌اند  
  جرعهٔ خوردیم و کار از دست رفت تا چه بیهوشانه در می کرده‌اند؟  
  ما بیک شربت چنین بیخود شدیم دیگران چندین قدح چون خورده‌اند؟  
  آتش اندر پختگان افتاد و سوخت خام طبعان همچنان افسرده‌اند  
  خیمه بیرون بر که فراشان باد فرش دیبا در چمن گسترده‌اند  
  زندگانی چیست؟ مردن پیش دوست کاین گروه زندگان دل مرده‌اند  
  تا جهان بودست جماشان گل از سلحداران خار آزرده‌اند  
  عاشقان را کشته می‌بینند خلق بشنو از سعدی که جان پرورده‌اند[۱]  

  1. ابیات ساقط: (این بیت در حاشیهٔ یک نسخه است بخط غیر از متن)
      شکر غمازان نمیدانم که چون آرم بجای کانچه شکل بود گفتن بر من آسان گفته‌اند