کلیات سعدی/غزلیات/ابیات ساقط
ظاهر
< کلیات سعدی | غزلیات
ابیات ساقط
این ابیات در هنگام چاپ از قلم افتاده و هر چند در عموم نسخهها نیست ولی اصلی است و در چاپهای بعد باید در متن قرار گیرد.
غزل ۱۱ بعد از بیت پنجم:
شور غم عشقش چنین حیفست پنهان داشتن | در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را | |||||
شیراز پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم خوشت | ترسم که آشوب خوشت برهم زند شیراز را |
غزل ۱۶۵ بعد از بیت چهارم:
که گفت هر چه ببینی ز خاطرت برود؟ | مرا تمام یقین شد که سهو پندارد |
غزل ۲۲۴ (این بیت در حاشیهٔ یک نسخه است بخط غیر از متن)
شکر غمازان نمیدانم که چون آرم بجای | کانچه شکل بود گفتن بر من آسان گفتهاند |
غزل ۳۲۶ بعد از بیت آخر:
پنجهٔ قصد دشمنان مینرسد بخون من | وین که بلطف میکشد منع نمیتوانمش |
غزل ۳۴۱ بعد از بیت ۴:
مرا نصیحت بیگانه منفعت نکند | که راضیم که قفا بینم از ستمگر خویش |
غزل ۴۰۲ بعداز بیت چهارم :
هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی | مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم |
غزل ۴۱۵ بعد از بیت آخر ؛
ایکاش که جان در آستین بودی | تا بر سر مونس دل افشانم |
غزل ۴۴۲ بعد از بیت ۴ (این بیت در یک نسخه است و کلمهٔ آخر آن خوانده نمیشود)
سوز از دل عاشقان برآید | گر واقعها ز . . . . . . . . گویم |
غزل ۴۶۸ بعد از بیت پنجم:
تا روان دارد[۱] روان دارم حدیثش بر زبان | سنگدل گوید که یاد یار سیمین تن مکن |
- ↑ ظاهراً «تا روان دارم»