کلیات سعدی/غزلیات/بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو

از ویکی‌نبشته

۴۸۴ – ق

  بیا که در غم عشقت مشوشم بیتو بیا ببین که درین غم چه ناخوشم بیتو  
  شب از فراق تو مینالم ای پری رخسار چو روز گردد گوئی در آتشم بیتو  
  دمی تو شربت وصلم ندادهٔ جانا همیشه زهر فراقت همی چشم بیتو  
  اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا دو پایم از دو جهان نیز درکشم بیتو  
  پیام دادم و گفتم بیا خوشم[۱] میدار جواب دادی و گفتی که من خوشم بیتو[۲]  


  1. خوشی.
  2. این غزل در سه نسخه دیده شد و بیت آخر تنها در یکی از آنهاست.