پرش به محتوا

کلیات سعدی/بوستان/باب هفتم/شنیدم که از پارسایان یکی

از ویکی‌نبشته

حکایت

  شنیدم که از پارسایان یکی بطیبت بخندید با[۱] کودکی  
  دگر پارسایان خلوت نشین بعیبش[۲] فتادند در پوستین  
  بآخر نماند این حکایت نهفت بصاحبنظر بازگفتند و گفت  
  مدر پرده بر یار شوریده حال نه طیبت حرامست و غیبت حلال؟  


  1. بر.
  2. بغیبت.