پروین اعتصامی (مثنویات و تمثیلات و مقطعات)/کاشکی، وقت را شتاب نبود
ظاهر
کاشکی، وقت را شتاب نبود | فصل رحلت در این کتاب نبود | |||||
کاش، در بحر بیکران جهان | نام طوفان و انقلاب نبود | |||||
مرغکان میپراند این گنجشک | گر که همسایهی عقاب نبود | |||||
ما ندیدیم و راه کج رفتیم | ور نه در راه، پیچ و تاب نبود | |||||
اینکه خواندیم شمع، نور نداشت | اینکه در کوزه بود، آب نبود | |||||
هر چه کردیم ماه و سال، حساب | کار ایام را حساب نبود | |||||
غیر مردار، طعمهای نشناخت | طوطی چرخ، جز غراب نبود | |||||
ره دل زد زمانه، این دزدی | همچو دزدیدن ثیاب نبود | |||||
چو تهی گشت، پر نشد دیگر | خم هستی، خم شراب نبود | |||||
خانهی خود، به اهرمن منمای | پرسش دیو را جواب نبود | |||||
دورهی پیرت، چراست سیاه | مگرت دورهی شباب نبود | |||||
بس بگشت آسیای دهر، ولیک | هیچ گندم در آسیاب نبود | |||||
نکشید آب، دلو ما زین چاه | زانکه در دست ما طناب نبود | |||||
گر نمیبود تیشهی پندار | ملک معمور دل، خراب نبود | |||||
زین منه، اسب آز را بر پشت | پای نیکان، درین رکاب نبود | |||||
تو، فریب سراب تن خوردی | در بیابان جان سراب نبود | |||||
ز اتش جهل، سوخت خرمن ما | گنه برق و آفتاب نبود | |||||
سال و مه رفت و ما همی خفتیم | خواب ما مرگ بود، خواب نبود |