پروین اعتصامی (مثنویات و تمثیلات و مقطعات)/نوگلی، روزی ز شورستان دمید
ظاهر
نوگلی، روزی ز شورستان دمید | خار، آن گل دید و رو در هم کشید | |||||
کز چه روئیدی به پیش پای ما | تنگ کردی بی ضرورت، جای ما | |||||
سرخی رنگ تو، چشمم خیره کرد | زشتی رویت، فضا را تیره کرد | |||||
خسته گشت از بوی جانکاهت وجود | این چه نقش است، این چه تار است، این چه پود | |||||
حجلت است، این شاخهی بیبار تو | عبرت است، این برگ ناهموار تو | |||||
کاش بر میکند، زین مرزت کسی | کاش میروئید در جایت خسی | |||||
تو ندانم از کدامین کشوری | هر که هستی، مایهی دردسری | |||||
ما ز یک اقلیم، زان با هم خوشیم | گر که در آبیم و گر در آتشیم | |||||
شبنمی گر میچکد، بر روی ماست | نکهتی گر میرسد، از بوی ماست | |||||
چون تو، بس در جوی و جر روئیدهاند | لیک ما را بیشتر بوئیدهاند | |||||
دستهها چیدند از ما صبح و شام | هیچ ننهادند نزدیک تو گام | |||||
تو همه عیبی و ما یکسر هنر | ما سرافرازیم و تو بی پا و سر | |||||
گل بدو خندید کای بی مهر دوست | زشتروئی، لیک گفتارت نکوست | |||||
همنشین چون توئی بودن، خطاست | راست گفتی آنچه گفتی، راست راست | |||||
گلبنی کاندر بیابانی شکفت | یاوهای گر خار بر روی گفت، گفت | |||||
میشکفتیم ار بطرف گلشنی | میکشیدیم از تفاخر دامنی | |||||
تا میان خار و خاشاک اندریم | کس نداند کز شما نیکوتریم | |||||
ما کز اول، پاک طینت بودهایم | از کجا دامان تو آلودهایم | |||||
صبحت گل، رنجه دارد خار را! | خیرگی بین، خار ناهموار را! | |||||
خار دیدستی که گل دید و رمید | گل شنیدستی که شد خار و خلید | |||||
ما فرومایه نبودیم از ازل | تو فرومایه، شدی ضربالمثل | |||||
همنشینان تو خارانند و بس | گل چه ارزد پیش تو، ای بوالهوس | |||||
پیش تو، غیر از گیاهی نیستیم | تو چه میدانی چهایم و کیستیم | |||||
چون کسی نا اهل را اهلی شمرد | گر ز وی روزی قفائی خورد، خورد | |||||
ما که جای خویش را نشناختیم | خویشتن را در بلا انداختیم |