پروین اعتصامی (مثنویات و تمثیلات و مقطعات)/به سر خاک پدر، دخترکی
ظاهر
به سر خاک پدر، دخترکی | صورت و سینه بناخن میخست | |||||
که نه پیوند و نه مادر دارم | کاش روحم به پدر میپیوست | |||||
گریهام بهر پدر نیست که او | مرد و از رنج تهیدستی رست | |||||
زان کنم گریه که اندریم بخت | دام بر هر طرف انداخت گسست | |||||
شصت سال آفت این دریا دید | هیچ ماهیش نیفتاد به شست | |||||
پدرم مرد ز بی داروئی | وندرین کوی، سه داروگر هست | |||||
دل مسکینم از این غم بگداخت | که طبیبش ببالین ننشست | |||||
سوی همسایه پی نان رفتم | تا مرا دید، در خانه ببست | |||||
همه دیدند که افتاده ز پای | لیک روزی نگرفتندش دست | |||||
آب دادم بپدر چون نان خواست | دیشب از دیدهی من آتش جست | |||||
هم قبا داشت ثریا، هم کفش | دل من بود که ایام شکست | |||||
اینهمه بخل چرا کرد، مگر | من چه میخواستم از گیتی پست | |||||
سیم و زر بود، خدائی گر بود | آه از این آدمی دیوپرست |