پروین اعتصامی (مثنویات و تمثیلات و مقطعات)/باغبانی، قطرهای بر برگ گل
ظاهر
باغبانی، قطرهای بر برگ گل | دید و گفت این چهره جای اشک نیست | |||||
گفت، من خندیدهام تا زادهام | دوش، بر خندیدنم بلبل گریست | |||||
من، همی خندم برسم روزگار | کاین چه ناهمواری و ناراستیست | |||||
خندهی ما را، حکایت روشن است | گریهی بلبل، ندانستم ز چیست | |||||
لحظهای خوش بودهایم و رفتهایم | آنکه عمر جاودانی داشت، کیست | |||||
من اگر یک روزه، تو صد سالهای | رفتنی هستیم، گر یک یا دویست | |||||
درس عبرت خواند از اوراق من | هر که سوی من، بفکرت بنگریست | |||||
خرمم، با آنکه خارم همسر است | آشنا شد با حوادث، هر که زیست | |||||
نیست گل را، فرصت بیم و امید | زانکه هست امروز و دیگر روز نیست |