پروین اعتصامی (مثنویات و تمثیلات و مقطعات)/اینکه خاک سیهش بالین است
ظاهر
اینکه خاک سیهش بالین است | اختر چرخ ادب پروین است | |||||
گر چه جز تلخی از ایام ندید | هر چه خواهی سخنش شیرین است | |||||
صاحب آنهمه گفتار امروز | سائل فاتحه و یاسین است | |||||
دوستان به که ز وی یاد کنند | دل بی دوست دلی غمگین است | |||||
خاک در دیده بسی جان فرساست | سنگ بر سینه بسی سنگین است | |||||
بیند این بستر و عبرت گیرد | هر که را چشم حقیقت بین است | |||||
هر که باشی و ز هر جا برسی | آخرین منزل هستی این است | |||||
آدمی هر چه توانگر باشد | چو بدین نقطه رسد مسکین است | |||||
اندر آنجا که قضا حمله کند | چاره تسلیم و ادب تمکین است | |||||
زادن و کشتن و پنهان کردن | دهر را رسم و ره دیرین است | |||||
خرم آن کس که در این محنتگاه | خاطری را سبب تسکین است |