وقایع اتفاقیه/۹
روزنامهٔ وقایع اتّفاقیّه بتاریخ جُمعه غُرة شهر جمادیالثّانی مطابق سال تنکوزئیل سنه ۱۲۶۷
نمرهٔ نهم هر کسْ در طهران طالب نُسخهٔ ازین رُوزنامها باشد در بازار در دکّان میر سیّد کاظم بلور فروش فروخته میشود |
قیمت یک نُسخه دهشاهی سه ماه ششهزار شش ماه دوازده هزار یکسال دو تومان و چهار هزار |
اخبار داخلهٔ ممالک محرُوسهٔ پادشاهی
دارُالخلافهٔ طهران
از آنجا که در دولت علیّهٔ ایران از عهد پادشاهان قدیم مُتداول و معمولست که عُموم خلق از اعالی و اوانی سیزدهُم عید را بشادمانی و تفرّج کُذراندن خوب و شکُون کرفتهاند و بسیاری به بیرونها و تفرُّجکاهها میروند زیرا که اوّل بهار است و اکثر جاهای این مملکت درین فصل سبز و خرّم و با صفاست
والحق این قانُون بسیار خوب و مخصُوص باین دولت علیه است و بعضی دول دیکر ندارند و میمُون کرفتهاند که این رُوز را بعشرت و شادمانی بسر ببرند لهذا سرکار اعلیحضرت پادشاهی در رُوز چهارشنبه ۲۹ ماه کُذشته که سیزدهم عید است بجهة شکون بقصر قاجار تشریففرما شده و تا شب در آنجا توقُّف فرمُودند ساکن یا عابر دارالخلافه طهران هر کس که قصر قاجار را دیده میداند که بعمارات ملُوکانه و سبزی و خُرّمی اشجار و جویبار و قطعات و جداول کُلها و ریاحین امتیاز تمام دارد و در اغْلَب ممالک بخوبی مشهور است خُصوص درین اوّل بهار که شُکوفه درختها و سبزه جویبارها کمال صفا و نزهت و خرمی دارد
چُون در ایّام عید نورُوز سفیر کبیر دولت علیّه عثمانیّه و وزرای مُختار دولتین بهییتین انکلیس و روُس بدیدن جناب اتابک اعظم امیرکبیر آمده بودند در روز یکشنبه جناب معظم الیه ببازدید ایشان تشریف بردند چُونکه کوشزد اُمنای دولت علیّه شد که بعضی از نوکرهای حُکّام ولایات در تقسیم کردن این رُوزنامها سوای قیمت رُوزنامه که نسخه ده شاهی قرار داده شده است به اسم خدمتانه و غیره از خلق پول مطالبه کرده و کرفتهاند و باعث رنجش بعضی از اهالی ممالک محرُوسه شده است لهذا لازم آمد که اعلام شود قیمت این روزنامها همان است که در روزنامه نوشته شُده و در کلّ شهرهای ممالک محروسه بدون اخراجات دیکر هر کس که طالب باش مُباشر این روزنامها خواهد رساند و مطالبه کردن چیزی غیر از قیمت روزنامهٔ مرقومه بسیار خلاف رای اُمنای دولت علیّه است
جوادخان بادکُوبهٔ چون در خدمت نواب خانلرمیرزا حاکم بروجرد و لرستان و عربستان و بختیاری و مضافات خوب خدمت کرده و نوّاب معزّیالیه از او رضامَنْدی نوشته بودند حُکم سرهنکی فوج جدید بُروجرد باو التفات شد
نصراللهخان پسر مرحوم میرزا نبیخان بسرهنکی فوج کلپایکان سرافراز شُد
هاشمخان قراباغی بسرهنکی فوج کمره مامور و منصُوب کردید
جبرئیلخان پسر صمصامخان بسرهنکی فوج جدید نصارای اُرومی و سلماس سرافراز کردید
محمود خان قراچهداغی را در فوج جدید خواجهوند و عبدالملکی که تازه کرفته شده برقرار فرمودند
در روزنامهٔ جمعه نوزدهم ربیعالثانی در باب ناخوشی آبله نوشته شده بود که محض از برای ثواب و رعایت رعیت امنای دولت علیه بنا کذاشتند که اطفال را از کاو آبله برداشته بکوبند و حسبالحکم از اول ماه کذشته تا بیست و هشتم در خود طهران سیصد و سی نفر طفل را آبله کوبیدهاند
در خانهٔ میرزا محمد نائینی ضعیفهٔ رخوت شسته در بالای صندوقه بام برده خشک نماید از آنجا بپائین افتاده نه زرع ارتفاع بام بوده که افتاده و عیب نکرده است
ور تکیه حاجی رضا قلیخان که یکی از کذرهای طهرانست در جلو بالاخانه که اطفال درس میخوانند دیواری از خشت خام کشیده بودند بزور باد خراب شده در روز پنجشنبه و دو نفر طفل را سر و دست شکسته
ایضا در روز مزبور دکان بقالی محکم و مضبوطی را که خالی از اجناس بوده باد خراب نموده امّا بکسی اذیت نرسانده
آقا محمّدعلی و محمّد تقی نام حکاک خراسانی از ارض اقدس بعزم زیارت عتبات عالیّات بدارالخلافه میآمدهاند در شاهرود به محمدصادق نام درهجزی رفیق کردیدهاند و خرجی این دو نفر تمام شده بیست و شش دانه فیروزه بزرک و کوچک داشتهاند بمحمد صادق نشان داده تنخواهی از او بجهة مخارج راه کرفتهاند و در منزل سرخه فیروزها را در خورجین خود ندیدند و هر چه تفحّص کردند معلوم نشد باتفاق بدارالخلافه آمده تا پانزده روز هم فیروزها پیدا نشده مراتب را بامنای دولت علیه عرض نمودند بمحمود خان کلانتر حکم شد که پیدا نموده بصاحبانش رسانده قبض رسیدکی بازیافت دارد مشارالیه یک شب هر سه نفر را تهدید زبانی نموده و ضامن از آنها کرفته مرخصشان کرده که اکر فردا پیدا نشود مؤآخذ باشند فردای آنشب که آنها را خواسته بنای سختکیری و تشدد خواسته بکذارد محمدصادق درهجزی میکوید که میان اسباب خود این دو نفر بکردند اکر فیروزها پیدا نشد من از عهده بر میآیم میان اسباب آنها کشته فیروزها را یافتند معلوم شد که او برداشته بوده و از بیم مؤآخذ دوباره بمیان اسباب صاحبانش کذاشته حسبالحکم بصاحبانش داده قبض کرفته و مراتب در روزنامهٔشهر بعرض اعلیحضرت پادشاه رسیده مقرر فرمودند که محمّدصادق را بعد از تنبیه مضبوط مرخص نمایند و حسبالامر معمول داشتند
و همچنین حاجی سید حسن سمنانی که از علمای مشهور بوده و در آنجا فوت شده بقدر دو هزار تومان جواهر و رخوت و اسباب زن او را بعد از فوتش در عهد شاهنشاه مبرور در ایام حکومت نواب اسدالله میرزا دزیده بودند در اینمدّت پیدا نکرده بوده تا در این عهد که دولت مهد امنیّت است آمده بامنای دولت علیه عارض شد و مظنّه او بدو نفر پسرهای حاجی سید حسن که از زن دیکر داشته میرفته بمحمود خان کلانتر مقرر شد که حکما باید اموال این ضعیفه پیدا بشود و حسبالحکم محصّلی رفته آن دو نفر سید را بدارالخلافه آورده بعد از ورود آنها بطهران کلّ اسباب را در سمنان باسم و رسم بخانه زن مزبوره انداخته بودند و آن دو نفر را نظر بسیادتشان مرخص کردند و قبض رضامندی از ضعیفهٔ صاحب مال در دست است.
سایر ممالک محروسه
مردم صاحب ذهن و پرحافظه در هر ولایتی پیدا میشوند از آنجمله در دفترخانهٔ انکلیس شخصی محاسب بود که مراتب آحاد و عشرات و مآت را در یکبار جمع میکرد و میزان میبست و بسیار مشکلست و در نظام شخصی وکیل فوج بود که اسامی دستهٔ خود را که هفتاد یا هشتاد نفر بودند بیثبت و کاغذ میکفت اما ازین بیشتر حافظهٔ سرهنکی در این دولت علیه است که بهنر آن محاسب انکلیس مطابق میآید و آن بطوریست که میرزا جعفرخان مشیرالدوله را در ۲۸ ربیعالثانی نواب خانلر میرزا بسان فوج جدید بختیاری و جاپلق فرستاده بودند هشتصد نفر سرباز خوب که بسیار تعریف نوشته بودند سان دیده و اسامی آنها را فرستاده و از قراریکه نوشته بودند سرهنک آنها بدون اینکه بثبت و کاغذ در دست بکیرد این هشتصد نفر سرباز را از خارج بقوه حافظه اسم خود و پدر و محلّ آنها را نفر بنفر کفته و سان داده بود
در اصفهان در روز غرّه شهر جمادیالاول سه نفر دزد از الوار بیرون دروازه قدری نقود و اموال از میان شهر دزیده بمیان قلعه برده قسمت میکردهاند در این بین دو نفر توبچی بتماشای آنجا رفته دزدها را دیده و هر سه را کرفته نزد عالیجاه چراغعلیخان نایبالحکومه آوردهاند بعد از چوب کاری بسیار یکیرا داده پی بریدهاند و یکیرا هم دست بریده و در میان بازار و محلّات کردانده بعد ازان حبس کردهاند که اموال مردم را بکیرند
و یکفنر دیکر نیز که سابقا در اصفهان دزدی کرده بود و دکانی بریده در سیّم جمادیالاوّل پیدا شده او هم در حبس است که اموال مردم را بدهد
کرکینخان که مأمور بکرفتن فوج جدید ارامنهٔ اصفهان بود در دویم شهر جمادیالاوّل وارد اصفهان کردیده است
مهدیقلی خان نایب اجودانباشی که در کرمانشاهان مأمور روانه کردن افواج کرمانشاهانی بود آمد فوج کلهر را هم قرار دادهاند که در هفتم وارد کرمانشاهان شده سان داده از آنجا روانه طهران شوند
اخبار دول خارجه
انکلیس
در روزنامهٔ این ولایت که در این روزها رسیده نوشتهاند که وزرا که لارد جان رسل بزرک آنها بود چونکه دیدند که نمیتوانند مطلب خود را در امورات دولتی از پیش ببرند استدعای معزولی خود را از پادشاه نمودند بعد از جمع شدن مشورتخانهٔ خوانین و وکلای رعایا در خصوص بعضی از امورات دولتی در میان آنها بحث سخت شده چونکه از این کفتکوها معلوم شده که وزرا دیکر قوه کذراندن امورات دولتی را ندارند خودشان بپادشاه عرض کردند که حکم بفرمایند آنها معزول و کسان دیکری بجای آنها برقرار شوند و موافق کاغذ آخر که از آنجا رسیده که تاریخ آن روز جمعه ۲۶ ربیعالثانی بود معلوم شده که وزرای جدید هنوز برقرار نشدهاند بعد از معزول شدن لارد جان رسل وزیر اعظم پادشاه یکی از خوانین را که لارد سطنلی مینامند خواسته بود و باو حکم کرده بود که اسامی چند نفر از امنای دولت را بنویسد که باتفاق او مأمور امر وزارت باشند و کویا در قوه او هم نشده بود و بپادشاه عرض کرده بود که از این خدمت و عمل معاف باشد
در مشورتخانه بتاریخ ۱۵ ربیعالثانی وزیر محاسبات دستورالعمل سال آینده را آورده و باهل مشورتخانه خوانده بود اخراجاتی که بجهة دولت انکلیس لازم دانسته بود پنجاه و دو ملیان و دویست و هشتاد و پنجهزار پوند بود که بحساب پول ایران که هر ملیان چهار کرور و نیم و هر پُوندی بیست و دو هزار و پانصد دینار است دویست و سی و پنج کرور و صد و چهل یکهزار و دویست و پنجاه تومان میشود مالیاتی که بجهة پر کردن این مخارج قرار داده بودند که از ولایات کرفته شود قدری ازین مبلغ علاوه آمده بود وکلای رعایا خواهش کرده بودند که بتخفیف در کرفتن بعضی از توجیهات دیوانی بدهند اما وزیر محاسبات چون صلاح دولت را در آن ندیده قبول نکرده بود
تاریخ روزنامهٔ آخر که باینجا رسیده بیست و ششم ربیعالثانی است و در روز دوشنبه صبح ۲۷ جمادیالاول بدارالخلافه رسیده در سی روز از لندن تا طهران آمده بود روزنامه آخر هم که از پاریس پایتخت فرانسه رسید ۲۷ ربیعالثانی بود از این حساب بیست و نه روزه از پایتخت فرانسه تا پایتخت ایران آمده بود در فرنکستان بجهة کشتی بخار در آب و کالسکه بخار در خشکی حال از برای سیاح و غیره راه پیمودن مثل پریدن طیور میماند از جمله اینکه مشورتخانه وکیل رعایا و خوانین شب اجلاش میکنند کفتکویی که شب شنبه در مشورتخانه لندن شُده در روز شنبه در پاریس پایتخت فرانسه انطباع و بدست خلق داده شُده با اینکه از لندن پایتخت انکلیس تا پاریس پایتخت فرانسه قریب هفتاد فرسنج مسافت است از پایتخت لندن تا کنار دریا نزدیک به پانزده فرسخ است و پنج فرسخ هم دریا در میان مملکتین است و تخمیناً پنجاه فرسخ هم از کنار دریا تا پایتخت فرانسه با این مسافت اخبار را بأین زودی رساندهاند درین روزنامه ننوشتهاند که اجلاس مشورتخانه بجهة تعین کردن وُزرا در شب بوده یا در روز امّا اکر در روز نهم اجلاس کرده باشند باز از هفتاد فرسنج راه در بیست و چهار ساعت خبر رسیده و نوشته و در پاریس انطباع نموده و بدست خلق دادهاند
فرانسه
در روزنامه هفته کذشته در باب مخارج لُوی ناپلیان رئیس دولت فرانسه مُجملی نوشته شُد که مبلغی معیّن کرده بود و وزرا هم مصلحت دانسته بودند که از دولت داده شود اهل مشورتخانه قبول نکده بودند وقتیکه لوی ناپلیانرا رئیس آن مملکت کردند اخراجاتی که بجهت او معیّن شده بود باین تفصیل بود مواجب او ششصد هزار فرانک که تخمیناً شصت هزار تومان پول ایران میباشد بُود و سایر اخراجاتش صد و دوزاده هزار و پانصد تومان و آنچه حالا میخواستند علاوه کنند صد و هشتاد هزار تومان و اکر قبول میکردند بهمه جهة اخراجات رئیس مزبور در سالی سیصد و چهل و دو هزار و پانصد تومان میشد بعد از کفتکوی زیاد صد و هشتاد هزار تومان را قبول نکرده و از مخارج دولتی وا زدند و اخراجاتش را مانند سابق صد و شصت و دو هزار و پانصد تومان کردند
نِمْسَهْ
جنکی که مُدّتی در مملکت دینمارک در خصوص بلوک هالستین در میان بود درین روزها موقوف کردهاند و قرار شده است که قدری از قشون استریه داخل آنولایت شده که امداد بپادشاه دینمارک نموُده نظم در میان یاغیان آنولایت بکذارند
در بعضی از روزنامها نوشتهاند که بنا داشتند که در ولایت آستریه قشون خود را کمتر نمایند و بعضی میکفتند که دویست هزار نفر از قشون را مُرّخص مینمایند و در روزنامهٔ دیکر نوشتهاند که ممکن نیست که یکدفعه اینقدر قشون را کم بکنند بسبب اینکه باز قشون به ایطالیا بجهة ساخلوی آنجا فرستاده بُودند اکر چه حالا بنای صلح در ممالک وسط فرنکستان دارند امّا نمیشود که یکبارکی آنقدر قشون را از آنجا کم نمایند
وکلای دول فرنکستان در شهر دَرَزْدن بمشورت نشستهاند و نوشتهاند که درین روزها بنا بود که وزرای اعظم دولتین استریه و پروسیّه رفته در میان مشورتخانه وکلای مزبور مصلحت نمایند
ایطالیا
ممالک آنولایت که در زیر حُکم پادشاه استریّه است نوشتهاند که این روزها مترصد اغتشاش مُجدّد بودند و مَرْشَلْ ردسکه سرکردهٔ قشون آستریه ساخلو آنولایت نظام خود را خیلی سخت کرده بود و یکی از بزرک مفسدین این مملکت مزینی نام در لندن نشسته و جمعیّتی از مفسدین هم در آنجا بدور خود جمع کرده است امنای دولت آستریه خبر داشتند که مَزینی و تابعین او تدارک میدیدند که باز درین فصل بهار در ممالک ایطالیا که در تصرف دولت آستریه است اغتشاش و یاغیکری نمایند و موافق خبری که آنها داشتند اوّل اغتشاش بایست در ولایت ناپولی باشد و در جزیرهٔ سِیْسِیْلیا و چونکه در ممالک فِلارنْس و رُومَه و لیوارنه مفسدین که از دولت خود ناراضیاند خیال میکنند که تا اغتشاش در یکی از ولایت ایطالیا کردند مزینی و تابعین او در ممالک دیکر آن سمت شورش خواهند کرد آنوقت در سمت شمالش هم اغتشاش نمایند که شاید از تصرف دولت استریه بیرون بیاورند