وقایع اتفاقیه/۷
روزنامهٔ وقایع اتّفاقیّه بتاریخ جُمعه هفدهم شهر جمادیالاوّل مُطابق آخر سال ایتئیل سنه ۱۲۶۷
نمرهٔ هفتم هر کس در طهران طالب نسخهٔ ازین روزنامها باشد در بازار در دکّان میر سیّد کاظم بلورفروش در بازار فروخته میشود |
قیمت یک نُسخه روزنامه دهشاهی سه ماه ششهزار دینار شش ماه دوازده هزار دینار یک سال دو تومان و چهار هزار |
اخبار داخلهٔ ممالک محرُوسهٔ پادشاهی
در این ایام فرخُنده که هنکام عید نوروُز و اوایل بهار فیروز است امنای این دولت علّیه و کلّ چاکران و اهالی و اعیان چندین سبب شُکرانه و خورسندی دارند یکی اینکه خداوند عالم درین عهد پادشاهی درین دولت علّیه حکمران دارد که آنی از حفظ ولایت و آسودکی رعیت و امنیّت ممالک خاطر ملوکانه را غافل ندارند و امیدوارند که خدواند یکانه دولتش را برقرار و پاینده و شوکتش را بر دوام و فزاینده بدارَدْ که حامی دین مبین اسلام و سبب خیر و آسایش کُلّ اَناماند دیکر اینکه پارسال این اوقات در بعضی ممالک ایران خائنین این دولت علّیه هنوُز آن نظمی که بایست در آنجاها نتوانسته بوُدند بکذارند درین اوقات بحمدالله از هر یک از ولایات که روزنامه و خبر میآید از اهتمام امنای دولت قوی شوکت علّیه همه جا اَمْن و آرام و رعایا و برایا در سایه اعلیحضرت پادشاهی با کمال آسودکی هر کس در کار خود برقرار و هر قراری بجای خود محکم و استوار است انشاءالله این امنیّت مستدام و بر دوام باشد که باعث شوکت دولت و آسوُدکی رعیت است
در اوّل راه افتادن این روزنامها بعضی از اهالی این دولت علّیه نظر باینکه قانوُن روزنامه در میانشان متداول نبوُد و محسّنات انرا نمیدانستند چندان طالب نبوُدند بعد از چند هفته که روزنامه قرار کرفت غیر اُمنای دولت علّیه و صاحبمنصبان نظامی و حُکّام ولایات که از دولت علّیه حُکم شُده بوُد که روزنامه بکیرند بسیاری اشخاص با رغبت و میل خودشان اسامی خود را قلمداد نموُده و ازین روزنامها خواهش کردهاند که هفته بهفته بآنها نیز برسد که استحضار حاصل نمایند البتّه در ابتدای هر کاری خوبی آن معلوُم نمیشود بعد از آنکه قرار کرفت امید هست که روز بروز بهتر بشود و خاص و عام از فواید آن بهرهیاب کردند آنها که سیاحت کردهاند و از اُمورات دول خارجه اطلاع دارند میدانند که در اکثر دُول روی زمین هم دولت و هم اعیان و رعایا و خاص و عام ازین روزنامها خیر و منفعت میبرند از آنجا که همت خسروانی اعلیحضرت پادشاهی مصروف به تربیت اهالی و اعیان و رعایا و تجار و کَسَبهٔ دولت خود است که بر دانش و بینش آنها بیفزاید و از کذارش داخله و خارجه خبردار باشند لهذا به انطباع روزنامه و انتشار آن بممالک محروسه فرمایش علّیه فرموُدهاند و اُمید کُلّی هست که بواسطه این روزنامها اطلاع و آکاهی و دانایی و بینایی اهالی این دولت علیه بیشتر شود
اخبار دارالخلافه طهران
عالیجاه و مقرّب الخاقان عزیزخان اجوُدانباشی عساکره منصوُره که بواسطه اتحادّ فیمابین دولتین از جانب سنیالجوانب اعلیحضرت پادشاهی برای مزید اِتّحاد به احوالپرسی و منزل مُبارکی نواب ولیعهد امپراطوری که بصفحات ایروان آمده بوُدند رفته بوُد و از ایروان مراجعت نموُده چندی برای نظم و سرکشی قشوُن آذربایجان در آنطرفها توقّف نموُده در روز پنجشنبه نُهم جمادیالاوّل وارد دارالخلافه کردیده و شرفیاب حضور همایون سرکار اعلیحضرت پادشاهی و موُرد الطاف و نوازشات نامتناهی کردید
عالیجاه اقا اسمعیل سرهنک تحویلدار جیره و ملبوُس و چادر کلّ افواج قاهره و توپچیان و غلامان و مخارج قورخانهٔ مبارکه شده و از هر بلدی محلّی بجهة تنخواه این مصارف مُعیّن شده در روز جُمعه دهم احکام آن صادر کردید
عالیجاه حکیم کزولانی طبیب نظام در روز نهم ماه مزبور همراه مقربالخاقان اجوُدانباشی وارد دارالخلافه شُد
عالیجاه پاشاخان سرتیپ افواج سمنانی و دامغانی که مامور بجمع کردن و آوردن آن دو فوج بود در هشتم ماه با هر دو فوج بیرون آمده و منزل بمنزل بطرف دارالخلافه میآیند و از قراریکه نوشته بوُدند یکروز پیش از عید وارد خواهند شُد
سایر ممالک محروسه
در همدان ضعیفهٔ ارمنیّه کلوله بچانهاش خورده بوُد ارامنه مُدّعی شده بودند که خواهرش که مسلمان شده اوُ را زده است در حالتی که زبان داشته ببالین او رفته جویا شدهاند اوُ کفته است که طپانچه در دستم بود و بازی میکردم در رفته و به چانهام خورده کسی مرا نزده است و بعد از یک روز فوت شده
بجهة انتظام راه خراسان مُطلّببیک تفنکدار خاصه پادشاهی را نظر به قابلیتی که داشت بمنصب سرکردکی صد نفر سواره و صد نفر پیادهٔ کوداری و بسطامی سرافراز فرمودند که رفته آن راهها را از دزدی و راهزنی ترکمانان محارست و محافظت نماید که زوّار و مترددین به اسودکی عبوُر و مُرور نمایند
عالیجاهان عباسقلیخان میرپنجه و سامخان ایلخانی و مُتوّلی باشی که از دارالخلافه نامور خراسان بوُدند در بیستم ربیعالثانی وارد ارض اقدس شدهاند
در روز یکشنبه و دوشنبه ۲۲ جای قراولخانهای شهر مشهد را مُشخص نموده و جای چاپارخانه را در نزدیکی ارک مُعیّن کردهاند که این روزها مشغول ساختن قراولخانها و چاپارخانها باشند
بعد از وُرود عالیجاه عباسقلیخان میرپنجه امر قراولی شهر مشهد را بعُهده فوج خلج کذاشتهاند یک نفر یاور با یکدسته سرباز در داروغهخانه است و باقی دیکر در دروازها میباشند از نظم این فوج بسیار خوب نوشتهاند که از وقتی که قراولی شهر بانها محول شده دزدی هیچ نشده و اکر هم بندرت اتفاق افتاده باشد مال را پیدا نموده کرفتهاند سایر اخبار خراسان و غیره در هفته دیکر نوشته شود
احوالات متفرقه
در خصوُص فراوانی طلا که از مملکت کَلِیفارنیا بیرون آوردهاند در یکی از روُزنامهای انکلیس نوشتهاند که بعضی از دانایان مملکت انکلیس کمان میکُنند که اکر طلا فراوان بشود و در قیمتش تنزُّل بهم برسد باعث اغتشاش در داد و ستد دیوانی و تجارتی میشود روزنامهنویس مزبوُر این خیال را ندارد و میکوُید که طلا اکر چنان فراوان بشود که بقیمت نقره برسد چندان فرق در مُعاملات و داد و ستد نخواهد کرد در مملکت هالَند حکم کردهاند که طلا دیکر رواج نباشد مکر بقیمت خودش و داد و ستد خلق از پول نُقره حساب شود این حُکم در ولایت انکلیس فیالجمله در قیمت طلا تفاوت بهمرسانده است و اکر این حُکم در ولایت فرانسه و سایر ممالک فرنکستان نزدیک بولایت انکلیس جاری شود دور نیست که دولت انکلیس نیز پول رواج خود را مانند آن ممالک اطراف نماید تا بحال ضرری ازین فراوانی طلا ندیدهاند بلکه در بعضی ولایات منفعت زیاد کردهاند بخصوص در شهر نیوُیارک ینکی دنیای شمالی چونکه اکثر طلا از کَلِیفارْنیا بآنجا میآید و طلا در آنجا کمال وفوُر دارد و تجارتشان بسیار رواج شُده است
در میان اقلیم افریقیا فرنکیها کم رفتهاند و بسیار جاهاست که هیچ ندیدهاند چند سال پیش ازین جمعیّتی از وسط آن اقلیم ببالای رودخانه نیَگَرَ رفته از دویست و پنجاه یا دویست و شصت نفر که بآنجا رفته بودند سه نفر مراجعت نمودند مابقی یا از بدی آب و هوای آنجا مُرده بودند یا در جنک با اهل آنولایت کُشته شده بوُدند چند وقت پیش ازین هم چند نفر از سمت شمال اقلیم افریقیا از شهر طَرپولی فرستادند آنها از وَسَطِ اَفریقیا کاغذی نوشته بوُدند شهرها دیده بوُدند که در کُتب جغرافیا هیچ اسم آنها نبوُد و ولایتها دیده بوُدند که تا آنوقت هیچکس از اهل فرنکستان در آنجاها کردش نکرده بودند دستهٔ دیکر هم بنا دارند که از ولایت رس اُمید روانه نمایند و میکُفتند در میان این ولایت دریای آب شیرین است امّا معلوُم نبود تا درین روزها چند نفر بآنجا رفته و دریای مزبور را دیده بودهاند و در اکثر جاهای این اقلیم که رفتهاند و سیاحت کردهاند بجهة کمآبی و بدی آب و هوای آنجاها زحمت زیاد کشیدهاند
در باب دُزدان روُدخانهٔ از مملکت چین که در هفته کذشته از روزنامه هند مجملی ترجُمه شده و نوشته شده بوُد دزدان در آنجا شدت کرده و با سلاح جنک تمام و زورقهای تُندرو کشتیهای بخار را که تریاک از هندوُستان بچین میبردند غارت میکردند امّا چون از جنک انکلیسها بکرات ضرب خوردهاند بهر کشتی که میدانستند که جماعت انکلیس در او میباشند نزدیک نمیرفتند از آنجمله دو کشتی از اهل انکلیس تریاک و پول بار داشتند و اهل این دو کشتی نیز با سلاح و اسباب جنک و آتشخانه مُهیّا و آماده بودند دزدان فهمیدند که بر سر آن کشتیها رفتن صرفهٔ ندارد بآنها نزدیک نشُدند
چند نفر از اُمنای دولت فرانسه در مشورت نشسته و کفتکو میکردند که آیا موقوف کردن پول طلا صلاح دولت باشد یا نه طلا در آنجا فراوان بود و در ضرّابخانه آنقدر طلا بود که از عُهدهٔ زدن و رواج کردن آن بر نمیآمدند و درین روزها باینطور نوشتهاند که طلائی که در ضرابخانهٔ فرانسه سکّه میزدند روُزی صدهزار تومان بحساب پول ایران است و نقره ده هزار تومان پوُل طلا که در ضرّابخانه بوُد اکثرش از پوُل انکلیس و پوُل هالَند بوُد بلکه یک رُبعش طلای سکّه نزده بوُد
در جزیره سیسیلیا اغتشاش جزئی بوُد و کمان میکردند که مثل سابق به اغتشاش کُلّی بکشد چند نفر از مُفسدین دسته دسته شُده و تاخت و غارت میکردند و چونکه بوُدن آنها از اینکه مفسدین دیکر بدور آنها جمع میشدند از برای دولت ضرر کُلّی داشت قشون نظام بعقب آنها فرستادند بعضی در کوهها سقناق کرده بوُدند و برخی از کوهها بتنک آمده بمیان شهر رفته بودند قشون نظام با آنها جنکیده و همه را مُتفرق کَردند
در سمت مغرب ینکی دُنیای شمالی مملکتی هست که اراکان مینامند تا چند سال پیش ازین هیچکس بآنجا نرفته بوُد و آنجا را بَلَد نبوُدند همینقدر میدانستند که در روی نقشهٔ کلّ زمین باین اسم مملکتی هست تا بعد از مُعیّن کردن سرحدّات مابین ممالک پادشاه انکلیس در ینکی دنیا که کاناده مینامند دولت جمهوُریه ینکی دُنیا مردم خواه از اهل ینکی دنیا که از اولاد انکلیساند یا از خود ولایت انکلیس کمکم بآن سمت رفته آبادی کردند و اکثر آنها دو سال بیشتر نیست که بان ولایت رفتهاند و بیامداد دیناری پُول یا سربازی بجهة محافظت از دولتین مزبوُر خود این اشخاص درین مُدّت اندک آنجا را چنان آباد کردهاند که امسال صدهزار خروار غلّه از آنجا بمملکت کَلِیفارنیا فرستادهاند
در تاریخ نوشتهاند که چهارصد سال پیش ازین در کوچهای شهر لندن هیچ روشنائی نبوُد در آنوقت حکم از پادشاه شده بود که مردم فانوُسهای خود را از دیوارهای کوچها شب میاویختند که کوچها روشن باشند صد و بیست سال پیش ازین هزار قندیل بجهة روشنائی شبها از کوچها آویخته میشُد امّا تا سی سال پیش ازین بخار زغال سنکی اختراع کردند که عوض قندیل روغنی در کوچها روشن نمایند و دیدند که هم خرجش کمتر است و هم روشنائیش ده مقابل چراغ روغنی است حال کلّ شهر را ازین بخار زغال سنکی روشن کردهاند بلکه تا نیم فرسخ بیروُن شهر هم روشنائی زُغال سنکی هست که شب را کم مانده است بروشنائی روز بکُند چونکه تردد آن سمتها در کالسکهای تُندرو است اکر اینطوری نمیشد کالسکها بهم میخوردند و خرابی در آنها بهم میرسید
اعلانات
موسیو روُجیاری نام تاجر فرنکی چند بار مالالتّجاره بدارالخلافه آورده که بفروش برساند در خانهٔ اللّهویردی آقا نزدیک بسفارتخانهٔ دولت بهیّه انکلیس در محلّه عبّاسآباد منزل دارد و موافق تفصیل ذیل اجناس آورده است و غیر ازین تفصیل هم چیزهای دیگر
زنجیر ساعت از طلا و غیره |
دستبند و غیره |
نشان دوش صاحبمنصبان نظامی |
قوطی انفیّه طلا میناکاری |
تخت و صندلی بطرح فرنکستان |
ساعت مجلسی |
قمه که دو طرف طپانچه دارد |
ساعت نقره و طلا |
اَسْباب چینی از هر قسم |
شمع کافوری |
باروط انکلیسی بسیار خوُب |
چتر بسیار اعلی و خوب |
قوطی موزیکال |
دستکش از هر جوره |
حمایل صاحبمنصبان نظامی کلابتون با فانسقه و کلّ میان |
زین و برک فرنکی |
پیچ بُخاری |
کاغذ الوان مُنقّش مخمل و کلابتون نما جهة چسباندن اطاقها |
کردنبند سیاه ابریشمی |
پیراهن فرنکی |
اعلی که تازکی دارد بسیار آورده است که بعضی تابحال باین ولایت هیچ نیامده بود خوانین و خاص و عام دارُالخلافه را اعلام میکند که هر کدام مایل باشند بیایند و تماشا نمایند