وقایع اتفاقیه/۱۶
روزنامه وقایع اتّفاقیه بتاریخ یوم جمعه بیست و یکم شهر رجبالمرجّب مطابق سال تنکوزئیل سنه ۱۲۶۷
نمرهٔ شانزدهم هر کس در طهران طالب نُسخه ازین رُوزنامها باشد در بازار در دکان میرسیدکاظم بلور فروش فُروخته میشود |
قیمت یک نسخه دهشاهی سه ماه ششهزار دینار شش ماه دوازده هزار دینار یکسال دو تومان و چهار هزار |
اخبار داخلهٔ ممالک محرُوسه پادشاهی
اُردوی همایون
در یوم شنبه ۸ ماه رجب اعلیحضرت پادشاهی بدارالسّلطنهٔ قزوین نزول اجلال فرمودند و در روز سهشنبه ۱۸ از آنجا حرکت میفرمایند
دارالخلافهٔ طهران
بعد از تشریف بردن موکب همایون با اینکه قشون سواره و پیاده زیاده از ده هزار نفر در دارالخلافه مبارکه هستند با نهایت امنیت و آرامی میباشند و بحمدالله رعیت و نوکر در کمال آسودکی مشغوُل خدمتکذاری و دعای دوام دولت قاهرهاند
کسانیکه مأمور توقف دارالخلافهٔ مبارکه هستند همهروزه چون ایامی که اعلیحضرت اقدس همایون تشریف داشتند بدربار جهانمدار میآیند چوُن مُقرّبالخاقان اجودانباشی قدری تکسّر مزاج داشت بتجویز طبیب در باغ لالهزار منزل نموُده عالیجاهان میرزا عنایتالله و محمود خان نایب اوّل اجودانباشی در اطاق نظام و مستوفیان عظام و لشکرنویسان در دفترخانه و عالیجاه میرزا زمان مستوفی و میرزا عبدالرّحیم منشیباشی در دیوانخانه و عالیجاه میرزا عبدالغفارخان برسیدکی امورات دول خارجه هر یک در انجام خدمات مرجوعه بخود مشغول و در نهایت انتظام و اهتمام بکارهای مُحوّله رسیدکی مینمایند
در ایّام شاهنشاه فردوس آرامکاه حکم شد که کتاب نظام نوشته شود و چونکه نوّاب کامیاب شاهزاده بهرام میرزا سالها در عهد ولیعهد طوبیمهد در میان قشون نظام مشق نموده و از مُتعلمین انکلیس و غیره مشق نظامی را کما ینبغی فرا کرفته و از همه کس علمشان در نظام بیشتر بود بایشان رجوع شد و بعد بجهة فوت شاهنشاه مبرور موقوف شده بود تا درین ایّام که همّت اعلیحضرت شاهنشاهی و امنای دولت علیّه مصروف انتظام امر قشون نظام است به نواب مُعظّمالیه حکم فرمودند که کتاب نظام را بنویسند و حسبالامر کتاب مزبوُر را باتمام رسانده موسوم بنظام ناصری نمودند و چهارصد جلد ازان در دارالطباعه طهران انطباع شده و اکثر از آنها در میان صاحبمنصبان قشون تقسیم شده و مابقی هم قسمت خواهد شد و چونکه این کتاب بسیار موافق قاعده و بدقت نوشته شده منفعت زیاد بجهة کُلّ قشون نظامی انشاءالله خواهد داشت
از آب رودخانهٔ دربند و تجریش اهل دارالخلافه از قدیم حقآبه داشتند که هر وقت محتاج میشدند از نهر مشهور بحکمآباد آب بشهر میآوردند که رفع عسرت اهالی شهر میشد درین اوقات بجهة کمآبی اهل شهر در تنکی بودند نوّاب شاهزاده بهرام میرزا و مقرّبالخاقان اجودانباشی حکم کردند که موافق قرارداد قدیم ده شبانهروز آب مزبور بشهر بیاورند که سکنهٔ دارالخلافه سیراب کردند و در روز چهارشنبه ۱۹ شهر رجب آب رودخانه از نهر حکمآباد بشهر جاری کردید
در هفتهٔ کذشته سهشنبه ۱۱ و چهارشنبه ۱۲ دو ساعت از ظهر کذشته الی عصر چنان بادی وزیدن کرفت که در بیرون شهر و بعضی از کوچها درخت چند شکسته و از ریشه انداخت
در باب تعمیر خرابی برج و بارهٔ شهر که همهروزه یک نفر ریکا بخصوص کردش کرده خرابی آنجا را روزنامه میکند مراتب جزئی خرابی بُرج و باره به اجودانباشی اظهار شده چهار روزه التزام از معمارباشی کرفته شد که برج و باره شهر هر کجا خرابی داشته باشد تعمیر نموده بدست مستحفظین شهر بسپارند و مشارالیه نیز بنا و عمله بجهة تعمیر کذاشته است
میراب قناة حاجی میرزا علیرضا عارض شد که مجرای قنات مزبوُر دو نهر دارد که یکی بمحلّه چالمیدان و دیکری بمحلّهٔ عُودلاجان میرود و نهر محلّه چالمیدان جُزئی خرابی بهمرسانده که اکر تعمیر نشود آب زیر بُرْج اُفتاده خرابی در برج و شهر بهم خواهد رسید کارکذاران دولت علیه قرار دادند که سکنه و ریشسفیدان چالمیدان از عهده جزئی مخارج برآیند که آب بمحلّهٔ آنها برود و حسبالمُقرّر مشغول تعمیر نهر مزبورند
رحیم نام مشهور به دستاقیان بعضی اسباب دُکّان حاجی اقاجانی دزدیده بود بحکم کارکذاران دولت علّیه هزار چوب باو زده و غرامت اموال حاجی اقاجانی را از او کرفته مُرخّص کردند
یک نفر دزد دیکر که در اوقات توقُف حضرت اقدس شاهنشاهی در محله چالمیدان کرفته بودند بدست کلانتر سپرده بودند که اموال مردم از او کرفته شود آنچه تحقیق و تجسُّس شد چیزی از او بظهور نرسید نوّاب کامیاب شاهزاده بهرام میرزا حکم نمودند که بسیاستی که سزاوار بود رسانده و از شهر بیرون کنند
چهار نفر دزد دیکر کدخدایان کرفته و بکلانتر سپرده بودند مراتب به نواب شاهزاده و اجودانباشی عرض شده حکم نمودند که فوج فراهانی در میدان توپخانه حاضر شده و دُزدانرا بقطار نظام انداخته تنبیه مضبوط کردند
امورات قشُونی
عالیجاه جعفرقلیخان میرپنجه با فوج قراجهداغی و فوج بیات زرند و سواره قراچورلوی آذربایجان و عراق که در خوار و ورامین سُکنی دارند با چهار عرّاده توُپ در چهارشنبه ۱۹ از دارالخلافه روانهٔ کرکان کردید
عالیجاه سیفالله خان سرکردهٔ سوار شاهسون دُوْیران با هفتصد و هفتاد نفر سواره روُز سهشنبه ۱۸ روانهٔ خراسان کردید
فوج بیات زرند که حسبالحُکم احضار شده بودند در روز یکشنبه شانزدهم وارد دارالخلافه کردیده و مامور کُرکان شدند
تسعیر اجناس دارالخلافه درین هفته ازین قرار است
کندم ساوجبلاغی عدد سیاقی |
کندم دور شهر عدد سیاقی |
جو عدد سیاقی |
کاه عدد سیاقی |
ذغال عدد سیاقی |
واژه ناخوانا عدد سیاقی |
آرد کندم عدد سیاقی |
آرد جو عدد سیاقی |
واژه ناخوانا عدد سیاقی |
پیه کداخته عدد سیاقی |
شمع عدد سیاقی |
برنج عنبربو عدد سیاقی |
روغن عدد سیاقی |
تنباکوی اعلی عدد سیاقی |
تنباکوی واژه ناخوانا عدد سیاقی |
قند ارس عدد سیاقی |
قند یزدی عدد سیاقی |
لیموی عمانی عدد سیاقی |
نبات عدد سیاقی |
شکر عدد سیاقی |
سایر ولایات
همه جا مُنتظِم و اَمْن و آرام و رعایا و برایا آسوده خاطر بدعای دوام دولت قویشوکت علیّه مشغُولاند و بشکرکذاری رفاه و امنیّت خود اقدام دارند خاصه ولایاتی که موکب فیروزی کوکب حضرت اقدس هُمیون در آنجاها در حرکت میباشند که عُموم رعایا و اهالی آنولایت از توجّه وجود مبارک کمال مسرّت و انبساط دارند
در روزنامهٔ همدان نوشته بودند که در ماه جمادیالثانی در سر کردنهٔ اسد آباد دُزدان چند نفر را برهنه کرده بودند و بقدر صد و پنجاه تومان جنس و نقد از آنها بُرده بودند صاحبان مال بنزد خان باباخان نایبالحکومه آمده مراتب را اظهار کرده بودند مشارالیه فِیالفَوْر چند نفر سوار متعاقب آنها فرستاده و سواران بدُزدها رسیده بودند و دُزدها قدری از اجناس مسرُوقه را بجهة سنکینی انداخته و فرار کرده بوُدند و سواران نیز آنها را تعاقب کردند درین بین باد تُندی وزیده کرد و غبار بسیار شُده و باران شدیدی هم باریده بُود و وقت هم کذشته شام و تاریک بود دُزدها خود را بکوه زده فرار کرده و سواران آنها را کُم کرده بوُدند مُجدّداً آدم تفحّص و تجسُّس آنها فرستادهاند
اخبار دول خارجه
انکلیس تاریخ کاغذ آخر که از لندن پایتخت اینولایت آمد سیّم جمادیالثّانی است و بنا داشتند در آنجا سرشماری خود اهل انکلیس را نمایند و قراری که داده بودند که در خُصوص این سرشماری دقت تمام بشود این بود که چند وقت است که خلق را اعلام کردهاند که در وقت معینی این سرشماری خواهد شد بعد کاغذ چاپ زدند و در کُلّ مملکت انکلیس در هر خانهٔ یکی ازین کاغذها دادند و مضمون کاغذ این است در شبی معیّن که قرار سرشماری خواهد بود صاحب هر خانه باید بنویسد که چند نفر در خانهٔ او خوابیدهاند و سنّ هر یک چه قدر است و از چه قسم اشخاصاند و اکر کسی از اهل آنخانه نباشد یا در سفر باشد یا جای دیکر آنرا هم میباید بنویسند
سر چارلز نَیپِیْر که سابقا امیر نظام کُلّ عساکر هندوستان بود و حسبالخواهش خودش از آن منصب استعفا نموده بود درین روزها وارد لندن شده است
اکثر اجناس که از ممالک خارج فرستاده بودند بجهة کذاشتن در عمارت بلور در بیرون شهر لندن که خلق تماشا نمایند بآنجا رسیده بود از جمله اجناس دولت ینکی دنیای شمالی که در کشتی دولتی کذاشته بودند وارد مملکت انکلیس شده بود و شُهرت داشت که اهل ینکی دنیا بنا دارند که بعد از آنکه این اجناس مُدّتی در لندن ماند قراری بکذارند که همه را از آنجا بشهر نیویارک ینکی دنیا بیاورند و بجهت کذاشتن این اجناس در شهر نیویارک خیالشان این است که این عمارت را که در شهر لندن ساختهاند بخرند چونکه عمارت مزبور را کُلاً از بُلور و آهَن و چودن و چوب ساختهاند کمان دارند که حمل و نقلش از ولایت انکلیس تا نیویارک ینکی دنیا چندان اشکالی نداشته باشد
فرانسه
درین ولایت امنیّت بُود امّا بعضی از مفسدین که خیال دیوانکی و یاغیکری داشتند میخواستند اغتشاش بر پا نمایند ولی نظم دولَت چنان سخت بود که مُفسدین نتوانستند شرارت و افسادی ظاهر نمایند
مابین هانری سینک که موافق قاعدهٔ ارثی وارث تاج و تخت فرانسه است و اولاد لُویْ فَلیپْ پادشاه سابق فرانسه که پیش از دولت جُمهوریّه بود کفتکوئی شده بود که با هم هممصلحت بشوند اولاد لوی فلیپ ادّعای خود را کنار کذاشته و امداد بهانری سینک نمایند که بلکه هانری سینک بتاج و تخت آن مملکت رسیده سلطنت دوباره در آن ولایت برقرار شود حال میکویند که در میان اینها اندک مغایرت و سردی ظاهر شده اولاد فلیپ کفتهاند که اکر اهل فرانسه رأیشان باین قرار بکیرد که سلطنت باز دوباره در آن ولایت برقرار بشود آنوقت ما نیز مانند سایر اهل فرانسه خدمت و اطاعت بپادشاه آن عصر خواهیم کرد امّا تا رای خلق درین باب معلوم نشود ما کاری نخواهیم کرد که باعث اغتشاش ولایت خودمان بشود هانری سینک از کفتار آنها بدش آمده است و کفته است که اکر بپادشاهی من اقرار آوردند و قبول کردند باید بجان و دل و کوشش و غیرت تمام بمن خدمت نمایند و سعی بکنند که من باز بحقّ خودم برسم آنچه از نوشتجات فرانسه معلوم میشود در میان آنها اندک مغایرتی شده است که باعث قوت دل دولت جمهوریه و استقلال لوی ناپلییان رئیس آن مملکت شده است
موسُیو دِه لَه وَلَطْ که از جانب دولت فرانسه مأمور به اسلامبول شده است که در دولت علّیه عثمانلو وزیر مختار از جانب فرانسه باشد از شهر پاریس بیرون آمده است که بسمت شهر مرسیلیا آمده و در آنجا کشتی دولتی سوار شُده و بباید مملکت ایطالیا و چند روز در روُمه توقف خواهد کرد و بعد ازان روانهٔ اسلامبول میشود در شهر مرسیلیا اهل تُجّار آنجا جمع شده و بحضور ایلچی رفته در خصوص اُمورات خود عرض کردهاند که چون درین ایّام وعدهٔ عهدنامهٔ مابین فرانسه و دولت علّیه عثمانیّه تمام میشود خواهش کردهاند که مشارالیه کوشش نماید که در باب تجارت عهدنامهٔ مُجدّد بسته شود
مُدتی میشود که دولت فرانسه در آن سمت مغرب زمین که جزیرةالعرب مینامند پرتسلُّط شدهاند و بعد از کرفتن امیر عبدالقادر که مدّتی با دولت فرانسه جنک میکرد حالا آنولایت رو به امنیت است و دولت جمهوریه فرانسه بسیار کوشش و سعی دارند که آنولایت معمور و آباد بشود امّا در سرحدات آنجا بعضی از قبایل اعراب آنولایت نشستهاند و کاهکاه مجال یافته در میان املاکی که در تصرُّف دولت فرانسه است تاخت و غارت مینمایند درین روزها بنا دارند که قشونی بآن سمت بفرستند که قبایل مزبور را تنبیه نمایند و رعایای خودشان در آن سمت از صدمه تاخت و غارت آنها آسوده باشند درین باب در مشورتخانهٔ پایتخت فرانسه کفتکوئی شده است و درین روزها قشون بآن طرف از ولایت فرانسه رونه خواهد نمود
سایر ممالک فرنکستان
از روزنامه چاپی که در فرنکستان میزنند معلوم میشود که در باب کذارش نمسه که وُکلای پادشاهان در شهر دَرَزْدَنْ جمع شدهاند اندکی بحث و مغایرت مابین دولتین استریّه و پروسیّه اتفاق افتاده است ادّعای دولت آستریّه این است که باید چنان تسلُّط در نمسه داشته باشد که کویا بآن دول کوچک که بر حسب عهدنامه قدیم دول جداکانه بُودند قدری از استقلال خواهند افتاد و دولت آستریه در آنها مداخله خواهد داشت کم مانده بود که قراری در آن ممالک کذاشته شود امّا در سر این بحثها وُکَلا معطّل شدند دولت استریّه از ادّعای خود دست نمیکشد و دولت پروسیّه در روبروُی او سخت ایستادکی کرده است و دولتین انکلیس و فرانسه حمایت بدول کوچک نمسه میکنند در سایر فرنکستان اخباری نبود که قابل اظهار باشد
احوالات متفرقه
در روزنامه فرانسه نوشتهاند که در اوّل بهار در کوهستان مملکت سِوِیسْ در کوههای پایین فرانسه و آنولایت برف شدید باریده و چند وقت تردد نمیشد و چند نفر در میان برف تلف شده بودند در تاریخ هفتُم ماه جمادیالاوّل آتش بمیان مشورتخانهٔ برلین پایتخت پروُسیّه اُفتاده ابتدای آتش سه ساعت از شب رفته بُوده است و هیچکس نمیداند که آتش از کُجا بعمارت مزبُور اُفتاده کمان میکنند که یکی از لُولهای بخار ذُغال سنکی که در فرنکستان عوض چراغ میسوزانند ترکیده و بُخار میان اُطاق بیرُون رفته و آتش کرفته است و مشورتخانه مزبور سوخته است و در آنوقت باد شدّت نداشته است و الّا عمارت ولیعهد آن مملکت و سایر عمارات بُزرک که در آن نزدیکیها بودند همکی میسوختند
وزرای پاپای روُمه بنا دارند که قشون از اهل دُوَلِ خارجه بجهة پاپا بکیرند که قُشون آنولایت اکثرشان از اهل دُوَل خارجه باشند و از خود آنولایت نباشند و از ولایات اسپانیول و انکلیس و سویس قشون خواهند کرفت سوار و توپخانه باید کُلاً از اهل خارجه باشند امّا نظام پیاده واژه ناخوانا از اهل رومه میکیرند و سایر از اهل دول خارجه باید باشند و میکویند که اکر این قرار بشود خرج دولت رومه کمتر خواهد شد بلکه نزدیک بیک کرور در سال اخراجاتشان تفاوت کرده کمتر از مخارج سابق خواهد شد
در میان اجناسی که بجهة تماشاخانه بعمارت بلُور بیرون شهر لندن فرستادهاند شخصی تُفنکی ساخته و بآنجا فرستاده است که قدش دو کره چیزی کمتر است و وزنش نیز دو مثقال کمتر است تفنک چاشنیدار یک لوله است و چقماقش بطرح تازه که در تفنکهای بزرک این ایّام میسازند ساخته شده و پر میکنند و میاندازند و قنداق او هم از چوب چیت است و لولهاش از مفتول پیچیده ساخته شُده و همهٔ اسبابش خُوب دُرُست شده آنکه در ساختنش از همه مشکلتر مینماید چقماق اوست چونکه چقماق تفنک پانزده پارچه است بعضی از پارچهای این چماق چنان کوچک و ریزه ساخته شده که تماشای آن بی ذرّهبین مشکل است و دیده نمیشود تفنک ساختن در دست چند نفر صنعتکاران جداکانه است اما این تفنک را با همهٔ اسبابش یکنفر ساخته که اسم او کرفیس است و در یکی از قصبههای انکلیس که وَنَزْبَرِی مینمامند ساکن میباشد
در ایّام ناخوشی وبا اهل هفت جزایر یونان که در حمایت دولت انکلیساند بسیار متضرر شدهاند از اینجهة که زیاد مردُم فوت شده و ناخوش شدهاند و مالشان تلف شده است خصوص در جزیرهٔ سَفَلُونِیَهْ که مُدّتی است ناخوشی وبا از آنجا رفع شده است امّا رعایای آنجا چنان بیچیز شده و از کار افتادهاند که بسیار سختی و کرسنکی میکشند و بجهة رفع تنکدستی و پریشانی آنها از سایر جزایر آنجا پول جمع کرده و بجزیرهٔ مزبور فرستادهاند و چونکه کفایت نکرده است بنا دارند که از ولایت انکلیس نیز تنخواهی جمع کرده بجهة آنها روانه نمایند و خُود پادشاه انکلیس و پِرنسْ اَلْبِط اوّل درین کار خیر و ثواب بجهة رعیّت خلق اقدام کرده و پول زیاد دادهاند و خوانین و سایر اهل انکلیس هم پول خواهند داد
در روزنامهٔ جریدةالحوادث که در اسلامبول بترکی چاپ میزنند نوشتهاند که پادشاه پروسیّه بجهة امپراطور روسیّه یک قطعه نشان مُرصّع فرستاده است که یک ملیون ریال که نزدیک بیک کرور پول ایران است قیمت نشان مزبور است و دو دانه سنک الماس در میانش نصب بوده که دویست هزار ریال که قریب بصد هزار تومان پول ایرانست قیمت آن سنکهاست
و هم در جریدةالحوادث از عجایب اتفاقات نوشتهاند که یازده سال قبل ازین بجهة تشریح و تشخیص طبایع انسانی طبیعی فوست نام نمسهای در شهر استوردغاز از دیوانیان آنجا مستدعی شده بوده است که هر چه از مقصّرین را که بدار میآویخته و سیاست میکردهاند جسد او را به طبیب مزبور بدهند که تشریح نماید شخصی مُقصّر را که بدار کشیده بُودهاند بعد از قطع نفس و یقین بهلاکتش جَسَد او را بآن طبیب دادهاند و در دوش حمّال بخانهٔ خود آورده در مَحَلّی کذاشته میخواهد او را تشریح نماید به یکطرف سر او نشتر زده درین اثنا مُهمّی برای طبیب رُو میدهد و بجهة آن مُهم بقدر نیم ساعت بیرون میرود و بان جای سر این مصلوب که نشتر زده بوده است خون مجری بهمرسانده قدری خون آمده و زنده شده و نمیدانسته است که چکونه شده متحیّر و مبهُوت بوده بعد ازانکه طبیب از مُهّم خود فراغت بهمرسانده و بخانه مراجعت نموده شخص مصلُوب را زنده یافته و کفته بوُد که چون تو مُقصّر بودی اکر بیرون بروی دیوانیان ترا باز کرفته بدار خواهند کشید آن شخص هم مُدّتی در خانهٔ آن طبیب میماند بعد از چندی طبیب او را همراه خود به سیاحت بولایت انکلیس بُرده و در آنجا شُهرت یافته بود که این شخص بعد از مصلوب شدن اینطور زنده شده است و از بابت شوخی و مسخرکی کاهی تن در میداده و او را از کردن و زیر بغل بدار میکشیدهاند و بیخود میشده و بعد از آنکه بخود میآمده مشاهدات عالم مدهوشی را بیان میکرده و ریسمانی میانداختهاند که یکسر او را بدار میبسته و سر دیکر ریسمان را کرفته از دار پائین میآمده است تا یک روزی در منزل طبیب مزبور خود را بهمان طور اویخته بوده است و طبیب هم بخاطر جمع بیرون رفته بوده است این شخص مصلوب ریسمانی در نزد خود پنهان داشته بدار بسته و سر ریسمان را کرفته پائین آمده و باقتضای فطرت اصلی و خباثت جِبِلّی هر چه نقود و اموال که در منزل حکیم مزبور بوده است برداشته و بسمت فرانسه فرار کرده بوُد رفیق دیکر آن حکیم که ازین کیفیّت مطلّع شده بدیوانیان آنجا اظهار و آنها از پوستخانهٔ چاپار بفرانسه اخبار نموده در پاریس پایتخت فرانسه او را کرفته و فرستاده بودند
دیکر از هندوُستان نوشتهاند که در شهر رانْقوُن آتش اُفتاده و بقدر دو هزار خانه و خیلی دُکان و کُمرُکْخانه و قایقها و کشتیهای نهر کنار شهر مزبور آتش کرفته و ضرر بسیار به اهل آنجا رسیده و در محلّ کمرک بارُوط زیاد بوُده است که آتش کرفته بعضی از عمارات و بناها و زمینهای آن اطراف را بهوا افکنده و خراب نموُده و از مردم شهر مزبور بسیاری درین حادثه تلف کردهاند
هم در روُزنامه جردةالحوادث اسلامبول نوشتهاند که در جزیرهٔ روُدس زلزله چند مدّت امتداد یافته و اهالی آنجا بجهة قطع نشدن و متوالی بودن زلزله در بیرونها و صحراها چادر زدهاند و از طرف دولت وجهی بجهة اعانه و تلافی خسارت انها اعطا شده و در بین شدّت زلزله کوهی که در آن نزدیکی بوده شکافته شُده و آتش و دوُد از اوُ بیروُن آمده و بهمین منوال اتش در کوه مزبور علیالدوم اتصّال دارد که یکی از کوههای سوزنده دنیا که تازه ظاهر شده شمرده میشود
سابقا از پاریس پایتخت فرانسه تا شهر لِیوُن راهاهن بجهة کالسکهٔ بخار بنا کذاشته و بجهة اینکه تجار فرانسه بقدر کفایت راه مزبور وجه مخارج جمع و کارسازی نکرده بودند راه مزبور ناتمام مانده بود در این اوقات از تُجار انکلیس جمعیّتی بجهة امام راه مزبور تنخواه مخارج جمع نموُده و قرار کذاشتهاند که بعد از اتمام این منافع تنخواهی که هر یک هر قدر صرف کرده باشند از قرار صد و پنج به ضمانت رئیس جمهور مملکت فرانسه بانها عاید کردد
دیکر راههای آهن چوُن در ولایت انکلیس و امریکا درست شده است و عبوُر مردم بسهولت و آسانی دست میدهد و بجهة کالسکهٔ بُخار زوُد میروند و مانند سابق طوُل نمیکشد بعضی ارباب صنایع از ولایت فرانسه بآن ولایت بجهة یاد کرفتن ساختن راه مزبور رفتهاند