وحشی بافقی (غزلیات)/یار دور افتاده مان حل مراد ما نکرد

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(یار دور افتاده مان حل مراد ما نکرد)
  یار دور افتاده مان حل مراد ما نکرد مدتی رفتیم و او یک بار یاد ما نکرد  
  مجلس ما هر دم از یادش بهشتی دیگر است گر چه هرگز یاد ما حوری نژاد ما نکرد  
  بر سر سد راه داد ما به گوش او رسید یک ره آن بیداد گر گوشی به داد ما نکرد  
  دل به خاک رهگذارش عمرها پهلو نهاد او گذاری بر دل خاکی نهاد ما نکرد  
  اعتماد ما یکی سد شد به وحشی زین غزل کیست کو سد آفرین بر اعتقاد ما نکرد