وحشی بافقی (غزلیات)/گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او
ظاهر
گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او | انتقام از من کشید آخر جداییهای او | |||||
اله اله این دل است آن دل که وقتی داشتم | یاد آن اظهار قرب و خودنماییهای او | |||||
حسرت آن مرغ کز خرم بهاری دور ماند | میتوان کردن قیاس از بینواییهای او | |||||
ما و تو هم درد و هم داغیم ای مرغ چمن | تو ز گل مینال و من از بیوفاییهای او | |||||
وحشی و امید وصل و امتحان خود به صبر | عاقبت کاری کند صبرآزماییهای او |