وحشی بافقی (غزلیات)/چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی)
  چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی غم بر نتابد بیش ازین باید تن فرمودگی  
  نی ناله‌ای نزدیک لب نی گریه‌ای در دل گره یارب نصیب من مکن اینست اگر آسودگی  
  گفتی به عشق دیگری آلوده‌ای تهمت مکن حاشا معاذالله کجا عشق من و آلودگی  
  رفت آن سوار تندرو ماند این سگ دنباله‌دو بشتاب ای پای طلب یارب مبادت سودگی