وحشی بافقی (غزلیات)/چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد
ظاهر
چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد | رود با یک جهان نا اهل طرح صحبت اندازد | |||||
حذر از صحبت او باش اگر خود یک نفس باشد | که گر خود پادشاهی کثرت اندر حرمت اندازد | |||||
نگه دار آب و رنگ خویش ای یاقوت پر قیمت | که بی آبی و بی رنگی خلل در قیمت اندازد | |||||
چو باشد باده در خم تلخی و حالی دگر دارد | تصرف کردن بادیش از کیفیت اندازد | |||||
خلاف عقل باشد می نخورده جامه آلود | برد خود را کسی در شاهراه تهمت اندازد | |||||
تو و مارا وداع حسن و عشق اولاست کاین صحبت | نه تنها حسن را ، سد عشق را از حالت اندازد | |||||
مجال گفت و گو تنگ است ، گو وحشی زبان در کش | همان به کاین نصیحتها به وقت فرصت اندازد |