وحشی بافقی (غزلیات)/پی خدنگ جگر گون به خون مردم کرد

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(پی خدنگ جگر گون به خون مردم کرد)
  پی خدنگ جگر گون به خون مردم کرد بهانه ساخت که شنجرف بوده پی گم کرد  
  تبسمی ز لب دلفریب او دیدم که هر چه با دل من کرد آن تبسم کرد  
  چنان شدم ز غم و غصه‌ی جدایی دوست که دید دشمن اگر حال من ، ترحم کرد  
  ز سنگ تفرقه ایمن نشست صاف دلی که رفت و تکیه به دیوار دیر چون خم کرد  
  نگفت یار که داد از که می‌زند وحشی اگر چه بر در او عمرها تظلم کرد