وحشی بافقی (غزلیات)/پرسیدن حال دل ریشم بگذارید

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(پرسیدن حال دل ریشم بگذارید)
  پرسیدن حال دل ریشم بگذارید یک دم به غم و محنت خویشم بگذارید  
  یاران به میان من و آن مست مییید گر می‌کشد آن عربده کیشم بگذارید  
  روزی که برید از ره این کشته عشقش آنچه از دو سه روز از همه پیشم بگذارید  
  وحشی صفتم جامه‌ی سد پاره بدوزند چسبیده به زخم دل ریشم بگذارید