وحشی بافقی (غزلیات)/وداع جان و تنم استماع رفتن تست

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(وداع جان و تنم استماع رفتن تست)
  وداع جان و تنم استماع رفتن تست مرو که گر بروی خون من به گردن تست  
  زمانه دامنت از دست ما برون مکناد خدای را نروی دست ما و دامن تست  
  به کشوری که کس از دوستی نشان ندهد مرو مرو که نه جای تو ، جای دشمن تست  
  نشین و بال برافشان که هر کجا مرغیست وطن گذاشته ، در آرزوی گلشن تست  
  در آتشی ز فراقش فتاده‌ای وحشی که هر زبانه‌ی آن برق سد چو خرمن تست