وحشی بافقی (غزلیات)/نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم
ظاهر
نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم | دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم | |||||
گر چه از دل میرود عشق به جان آمیخته | با وجود این وداع صعب گریان نیستیم | |||||
گو جراحت کهنه شو ما از علاج آسودهایم | درد گو ما را بکش در فکر درمان نیستیم | |||||
آنچه مارا خوار میکرد آن محبت بود و رفت | گو به چشم آن مبین مارا که ما آن نیستیم | |||||
ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست | طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم | |||||
یوسف دیگر به دست آریم وحشی قحط نیست | ما مگر درمصر یعنی شهر کاشان نیستیم |