وحشی بافقی (غزلیات)/میتوانم بود بی تو ، تاب تنهاییم هست
ظاهر
میتوانم بود بی تو ، تاب تنهاییم هست | امتحان صبر خود کردم شکیبایم هست | |||||
حفظ ناموس تو منظور است میدانی تو هم | ورنه سد تقریب خوب از بهر رسواییم هست | |||||
سوی تو گویم نخواهد آمد اما میشنو | ایستاده بر در دل سد تقاضاییم هست | |||||
نی همین داد تغافل میدهد خود رای من | اندکی هم در مقام رشک فرماییم هست | |||||
گر شراب اینست کاندر کاسهی من میرود | پرخماری در پی این باده پیماییم هست | |||||
گرچه هیچم ، نیستم همچون رقیبان در به در | امتیازی از هوسناکان هر جاییم هست | |||||
وحشیم من کی مرا وحشت گذارد پیش تو | گر چه میدانم که در بزم تو گنجاییم هست |