وحشی بافقی (غزلیات)/من این کوشش که در تسخیر آن خودکام میکردم
ظاهر
من این کوشش که در تسخیر آن خودکام میکردم | اگر وحشی غزالی بود او را رام میکردم | |||||
درین مدت اگر اوقات من صرف ملک میشد | باو در بزمگاه عیش می در جام میکردم | |||||
رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد | اگر میداشت پایانی منش یک گام میکردم | |||||
به کنج این قفس افتاده عاجز من همان مرغم | که تعلیم خلاص بستگان دام میکردم | |||||
به اندک صبر دیگر رفته بود این ناز بیموقع | غلط کردم چرا این صلح بی هنگام میکردم | |||||
پیامی کرد کز شرمندگی مردم که گفت اورا | شکایت گونهای کز بخت نافرجام میکردم | |||||
چه ننگ آمیز نامی بوده پیش یار این وحشی | بسی به بود ازین خود را اگر سگ نام میکردم |