وحشی بافقی (غزلیات)/ما در مقام صبر فشردیم گام خویش
ظاهر
ما در مقام صبر فشردیم گام خویش | یک گام آنطرف ننهیم از مقام خویش | |||||
این مرغ تنگ حوصله را دانهای بس است | صیاد ما به دانه چه آراست دام خویش | |||||
فارغ نشین که حسن به هر جا که جلوه کرد | مخصوص هیچکس نکند لطف عام خویش | |||||
دل شد کبوتر لب بامی که سد رهش | سازند دور و باز نشیند به بام خویش | |||||
وحشی رمیدهایست که رامش کسی نساخت | آهوی دشت را نتوان ساخت رام خویش |