وحشی بافقی (غزلیات)/قلب سپه ماست به یک حمله شکسته
ظاهر
قلب سپه ماست به یک حمله شکسته | با غمزه بگو تا نزند تیغ دو دسته | |||||
پیکان ز جگر جسته و زخمی شده جان هم | وین طرفه که تیرت ز کمانخانه نجسته | |||||
امید من از طایر وصل تو بریدهست | نتوان پر او بست به این تار گسسته | |||||
از دور من و دست و دعایی اگرم تو | بر خوان ثنائی در دریوزه نبسته | |||||
نگذاشت کسادی که غباری بنشانیم | زین جنس محبت که بر او گرد نشسته | |||||
هرگز نرهد آنکه تواش بند نهادی | میرد به قفس مرغ پر و بال شکسته | |||||
وحشی نتوان خرمن امید نهادن | زین تخم تمنا که تو کشتی و نرسته |