وحشی بافقی (غزلیات)/قرعه دولت زدم ، یاری و اقبال هست

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(قرعه دولت زدم ، یاری و اقبال هست)
  قرعه دولت زدم ، یاری و اقبال هست خوبی و فرخندگی جمله در این فال هست  
  حال نکو بگذرد، بخت مددها کند طالع خود دیده‌ام، شاهد این حال هست  
  داد منجم نوید، گفت که با اخترت ذلت پارینه رفت ، عزت امسال هست  
  داد مریض مرا مژده‌ی صحت طبیب گرچه هنوز اندکی مضطرب احوال هست  
  طایر اقبال من شهپر دولت دماند رخصت پرواز نیست ورنه پر وبال هست  
  بخت ز دنبال چشم اشک مرا پاک کرد مژده که این گریه را خنده ز دنبال هست  
  وحشی و اقصای دیر کز طرف میکده دردسر قال نیست ، سر خوشی حال هست