وحشی بافقی (غزلیات)/طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست
ظاهر
طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست | گلشنم نزدیک اما رخصت پرواز نیست | |||||
در قفس گر ماند بلبل باغ عیشت تاز ه باد | رونق گلزار از مرغ نوا پرداز نیست | |||||
دهشتم در سنگلاخ هجر فرماید درنگ | ورنه شوقم جز به راه وصل توسن تاز نیست | |||||
صعوهی کم زهرهام من وین دلیری از کجا | رخصت پروازم اندر صیدگاه باز نیست | |||||
میر مجلس راچه بگشاید ز من جز دردسر | زانکه چنگ من به قانون حریفان ساز نیست | |||||
آنکه من من شیشه دارد بار ، سود آنگه کند | کو بساط خود نهد جایی که سنگ انداز نیست | |||||
در بیان حال خود وحشی سخن سربسته گفت | نکته دان داند که هر کس محرم این راز نیست |