وحشی بافقی (غزلیات)/ز کوی آن پری دیوانه رفتم
ظاهر
ز کوی آن پری دیوانه رفتم | نکو کردم خردمندانه رفتم | |||||
بیا بشنو ز من افسانه عشق | که دیگر بر سر افسانه رفتم | |||||
ز من باور کند زاهد زهی عقل | که کردم تو به وز میخانهی رفتم | |||||
سفر کردم ز کوی آشنایی | ز صبر و دین و دل بیگانه رفتم | |||||
چه می بود اینکه ساقی داد وحشی | که من از خود به یک پیمانه رفتم |