وحشی بافقی (غزلیات)/ز عشق من به تو اغیار بدگمان شدهاند
ظاهر
ز عشق من به تو اغیار بدگمان شدهاند | کرشمههای نهان را نگاهبان شدهاند | |||||
حمایتی که حریفان بزم در بد من | تمام متفق و جمله همزبان شدهاند | |||||
عجب که بادهی رشکی نمیرود در جام | که سخت مجلسیان تو سرگران شدهاند | |||||
رقابت است که چو در دلی به کینه نشست | کسی ندید که من بعد مهربان شدهاند | |||||
همه برای تو دارند نکتهها وحشی | جماعتی ز حریفان که نکته دان شدهاند |