پرش به محتوا

وحشی بافقی (غزلیات)/زینسان که تند می‌گذرد خوشخرام من

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(زینسان که تند می‌گذرد خوشخرام من)
  زینسان که تند می‌گذرد خوشخرام من کی ملتفت شود به جواب سلام من  
  گفتم بگو از آن لب شیرین حکایتی سد تلخ گفت دلبر شیرین کلام من  
  آن شمع گر ز سوز دل من خبر نداشت بهر چه بر فروخت چو بشنید نام من  
  کامی نیافتم ز لب او به بوسه ای هر گز نبود آن لب شیرین به کام من  
  وحشی غزال من که به من آرمیده بود وحشی چنان نشد که شود باز رام من