پرش به محتوا

وحشی بافقی (غزلیات)/زان عهد یاد باد که از ما به کین نبود

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(زان عهد یاد باد که از ما به کین نبود)
  زان عهد یاد باد که از ما به کین نبود بودش گمان مهر وهنوزش یقین نبود  
  اقرار مهر کردم وگفتم وفاکنی کشتی مرا قرار تو با من چنین نبود  
  انکار مهر سد ره سد تغافل است اما چه سود چون دل ما پیش بین نبود  
  من خود گره به کار خود انداختم که تو زین پیش با منت گرهی بر جبین نبود  
  افسانه‌ایست بودن شیرین به کوهکن آن روز چشم فتنه مگر در کمین نبود  
  وحشی کسی که چشم وفا داشتم ازو زود ازنظر فکند مرا چشم این نبود