وحشی بافقی (غزلیات)/دلی و طاقت سد آه آتشین دارم

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(دلی و طاقت سد آه آتشین دارم)
  دلی و طاقت سد آه آتشین دارم همین منم که دل و طاقت چنین دارم  
  نعوذباله اگر بگذری به جانب غیر تو می‌خرامی و من رشک بر زمین دارم  
  به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد شکایت ار کنم آزار بیش ازین دارم  
  محیط جانب من بین و عذر رفته بخواه که سخت رخش گریزی به زیر زین دارم  
  مکن تغافل و مگذارم از کمند برون که صید بیشه‌ی بسیار در کمین دارم  
  بیا بیا که تو از عافیت گریزانی که من گمان یکی عشق آفرین دارم  
  کدام صبر و چه طاقت چه دین و دل وحشی ازو نه صبر و نه طاقت نه دل نه دین دارم