وحشی بافقی (غزلیات)/در دل همان محبت پیشینه باقی است
ظاهر
در دل همان محبت پیشینه باقی است | آن دوستی که بود در این سینه باقی است | |||||
باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن | کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است | |||||
از ما فروتنیست بکش تیغ انتقام | بر خاطر شریفت اگر کینه باقی است | |||||
نقدینه وفاست همان بر عیار خویش | قفلی که بود بر در گنجینه باقی است | |||||
وحشی اگر ز کسوت رندی دلت گرفت | زهد و صلاح و خرقهی پشمینه باقی است |