وحشی بافقی (غزلیات)/دارد که چون تو پادشهی بندهات شوم
ظاهر
| دارد که چون تو پادشهی بندهات شوم | قربان اختلاط فریبندهات شوم | |||||
| بیعانهی هزار غلام است خندهات | سد بار بندهی لب پر خندهات شوم | |||||
| سد کس به یک نگه فکنی در کمان لطف | شیدایی نگاه پراکندهات شوم | |||||
| پروانه سوزد از پی سد گام پرتوت | سرگرم شمع عارض تابندهات شوم | |||||
| خوش اختریست اینکه بر آمد به طالعت | وحشی غلام اختر تابندهات شوم | |||||