وحشی بافقی (غزلیات)/خوار میکن ، زار میکش، منتت بر جان ماست
ظاهر
خوار میکن ، زار میکش، منتت بر جان ماست | خواری ظاهر گواه عزت پنهان ماست | |||||
چشم ظاهر بین بر آزار است وای ار بنگرد | این گلستانها که پنهان زیر خارستان ماست | |||||
ترک ما کردی و مهر و لطف بیعت با تو کرد | ناز و استغنا ولی هم عهد و هم پیمان ماست | |||||
بی رضای ماست سویت آمدن از ما مرنج | این نه جرم ما گناه پای نافرمان ماست | |||||
بر وجود ما طلسمی بسته حرمان درت | کانچه غیر از ماست دیوار و در زندان ماست | |||||
تلخ داروی است زهر چشم و ترک نوشخند | لیکن آن دردی که ما داریم این درمان ماست | |||||
عقل را با عشق و عاشق را به سامان دشمنیست | بی خرد وحشی که در اندیشهی سامان ماست |