وحشی بافقی (غزلیات)/جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم
ظاهر
جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم | هر چند میرویم به منزل نمیرسیم | |||||
برقیم و بلکه تندتر از برق و رعد نیز | وین طرفه تر که هیچ به محمل نمیرسیم | |||||
لطف خدا مدد کند از ناخدا چه سود | تا باد شرطه نیست به ساحل نمیرسیم | |||||
در اصل حل مسأله عشق کس نکرد | یا ما بدین دقیقهی مشکل نمیرسیم | |||||
وحشی نمیرسد ز رهی آن سوار تند | کش از ره دگر ز مقابل نمی رسیم |