وحشی بافقی (غزلیات)/تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو
ظاهر
تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو | پاک از همه آلایشی عشق من و دامان تو | |||||
زینسان متاز ای سنگدل ترسم بلغزد توسنت | کز خون ناحق کشتگان گل شد سر میدان تو | |||||
از جا بجنبد لشکری کز فتنه عالم پرشود | گر غمزه را فرمان دهد جنبیدن مژگان تو | |||||
تو خوش بیا جولان کنان گو جان ما بر باد رو | ای خاک جان عالمی در عرصه جولان تو | |||||
سهلست قتل عالمی بنشین تو و نظاره کن | کز عهد میآید برون یک دیدن پنهان تو | |||||
بردل اگر خنجر خورد بر دیده گر نشتر خلد | آگه نگردم بسکه شد چشم و دلم حیران تو | |||||
وحشی چه پرهیزی برو خود را بزن بر تیغ او | آخر تو را چون میکشد این درد بی درمان تو |