وحشی بافقی (غزلیات)/تو و هر روز و بزم عشرت خویش

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(تو و هر روز و بزم عشرت خویش)
  تو و هر روز و بزم عشرت خویش من و شبها و کنج محنت خویش  
  منم با محنت روی زمین خوش نگه دار آسمان گو راحت خویش  
  ز هجران مردم و بر سر ندیدم کسی را غیر سنگ تربت خویش  
  مکش زحمت برای راندن ما که ما خواهیم بردن زحمت خویش  
  به زیر تیغ او نالید وحشی فتادش سربه پیش از خجلت خویش