وحشی بافقی (غزلیات)/بهر دلم که درد کش و داغدار تست

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(بهر دلم که درد کش و داغدار تست)
  بهر دلم که درد کش و داغدار تست داروی صبر باید و آن در دیار تست  
  یک بار نام من به غلط بر زبان نراند ما را شکایت از قلم مشکبار تست  
  بر پاره کاغذی دو سه مدی توان کشید دشنام و هر چه هست غرض یادگار تست  
  تو بی‌وفا چه باز فراموش پیشه‌ای بیچاره آن اسیر که امیدوار تست  
  هان این پیام وصل که اینک روانه است جانم به لب رسیده که در انتظار تست  
  مجنون هزار نامه‌ی ز لیلی زیاده داشت وحشی که همچو یار فراموشکار تست