پرش به محتوا

وحشی بافقی (غزلیات)/ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن)
  ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن سعی دارد محنت هجران تو هم امداد کن  
  عیش خسرو چیست با شیرین به طرف جوی شیر رحم گو بر جان محنت دیده‌ی فرهاد کن  
  ناقه‌ی لیلی به سرعت رفت و از آشفتگی راه گم کردست مجنون ای جرس فریاد کن  
  ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستی هیچ عیبی نیست ما را نیز گاهی یاد کن  
  غافلی وحشی ز ترک چشم تیر انداز او تیر جست ای صید غافل چشم بر صیاد کن