وحشی بافقی (غزلیات)/الاهی از میان ناپسندان بر کران دارش

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(الاهی از میان ناپسندان بر کران دارش)
  الاهی از میان ناپسندان بر کران دارش ز دام حیله‌ی مردم فریبان در امان دارش  
  صدای شهپر شاهینی از هر گوشه می‌آید تذرو غافلی دارم مقیم آشیان دارش  
  خدایا با منش خوش سر گران داری و خرسندم نه تنها با من و بس ، با همه کس سرگران دارش  
  پدید آرد هوس از عشق با مردم جفا کاری نمی‌خواهم بر این باشد ، خداوندا برآن دارش  
  تغافل کیش و کین اندیش و دوری جوی و وحشی خوی عجب وضعیست خوش یارب همیشه آنچنان دارش  
  زمان اول حسن است و هستش فتنه‌ها درپی الاهی در امان از فتنه‌ی آخر زمان دارش  
  خدایا فرصت یک حرف پند آمیز می‌خواهم نمی‌گویم که با وحشی همیشه همزبان دارش