وحشی بافقی (غزلیات)/الاهی از میان ناپسندان بر کران دارش
ظاهر
الاهی از میان ناپسندان بر کران دارش | ز دام حیلهی مردم فریبان در امان دارش | |||||
صدای شهپر شاهینی از هر گوشه میآید | تذرو غافلی دارم مقیم آشیان دارش | |||||
خدایا با منش خوش سر گران داری و خرسندم | نه تنها با من و بس ، با همه کس سرگران دارش | |||||
پدید آرد هوس از عشق با مردم جفا کاری | نمیخواهم بر این باشد ، خداوندا برآن دارش | |||||
تغافل کیش و کین اندیش و دوری جوی و وحشی خوی | عجب وضعیست خوش یارب همیشه آنچنان دارش | |||||
زمان اول حسن است و هستش فتنهها درپی | الاهی در امان از فتنهی آخر زمان دارش | |||||
خدایا فرصت یک حرف پند آمیز میخواهم | نمیگویم که با وحشی همیشه همزبان دارش |