وحشی بافقی (غزلیات)/از تو همین تواضع عامی مرا بس است

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(از تو همین تواضع عامی مرا بس است)
  از تو همین تواضع عامی مرا بس است در هفته‌ای جواب سلامی مرا بس است  
  نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است  
  بیهوده گرد عرصه‌ی جولانگه توام گاهی کرشمه‌ای و خرامی مرا بس است  
  خمخانه‌ای نمی‌طلبم از شراب وصل یک قطره بازمانده جامی مرا بس است  
  وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است