وحشی بافقی (غزلیات)/از تندی خوی تو گهی یاد نکردم
ظاهر
از تندی خوی تو گهی یاد نکردم | کز درد ننالیدم و فریاد نکردم | |||||
پیش که رسیدم، که ز اندوه جدائی | نگریستم و حرف تو بنیاد نکردم | |||||
با اینهمه بیداد که دیدم ز تو هرگز | دادی نزدم ناله ز بیداد نکردم | |||||
گفتی چه کس است این ، چه کسم، آن که ز جورت | جان دادم و آه از دل ناشاد نکردم | |||||
وحشی منم آن صید که از پا ننشستم | تا جان هدف ناوک صیاد نکردم |